رئیس موزه هنرهای معاصر در اجلاس شانگهای مطرح كرد: رفت و برگشت های فرهنگی در جاده ابریشم، منتقل كننده تفاهم های مفهومی

رئیس موزه هنرهای معاصر در اجلاس شانگهای مطرح كرد: رفت و برگشت های فرهنگی در جاده ابریشم، منتقل كننده تفاهم های مفهومی

رئیس موزه هنرهای معاصر در اجلاس شانگهای مطرح كرد: رفت و برگشت های فرهنگی در جاده ابریشم، منتقل كننده تفاهم های مفهومی

مدل كودك: «در طول سال­ها رفت و برگشتِ فرهنگی و هنری بینِ ملل و به­ خصوص بوسیله راه ابریشم و بینِ كشورهای ایران و چین، تبادلات معنا و فرم، جای خودرا به تفاهم­ های شكلی و محتوایی داده ­اند.»

به گزارش مدل كودك به نقل از ایسنا، هفتمین میزگرد بین المللی حفاظت از میراث ناملموس در حالی در شانگهای چین در حال برگزاری است كه چند كارشناس ایرانی نیز در حوزه های مختلف در حوزه میراث ناملموس ایران مانند «راه ابریشم» و «گل و مرغ» ایرانی سخنرانی دارند.
مهدی تمیزی، رئیس موزه هنرهای معاصر اصفهان كه در این اجلاس مقاله ای با عنوان «گلشن راز» ارائه كرده پنجشنبه – ۱۶ خرداد – در مقاله اش دستیابی به بیشترین حد از اشتراكِ فرم و معنا را مدنظر قرار داده و معتقد است: «بیشترین اشتراك فرم و معنا میانِ “گل” و “مرغ” در نقاشی ایرانی و “گل و درخت” و “انواع پرنده” در نقاشی چینی است. هژمونی فرهنگی و آنچه كه موجب تغییرات بنیادیِ مفهومی در شكل و محتوا می شود، مدِ نظر نیست؛ چون در طول سال ها رفت و برگشتِ فرهنگی و هنری میانِ ملل و به خصوص از طریق ابریشم و بینِ كشورهای ایران و چین، تبادلات معنا و فرم، جای خودرا به تفاهم های شكلی و محتوایی داده اند.»
در بخش هایی از این مقاله با بیان نمودهایی از استعاره در ادبِ فارسی، عشق در مقوله و جایگاه آن آمده است: «این مفاهیمِ عاشقانه، دستمایه ی هنرمندان می شود برای به نقش درآوردن. نقش ها، گل و مرغ و پیچك و اسلیمی می شود و روی جلدِ كتاب ها، قلمدان ها، آینه ها، پارچه ها، ظرف ها، زیورها، فرش ها و پنجره ها و دیوارها جان می گیرند تا حضورِ خودرا در هر لحظه از زندگی با آدمی حفظ كنند.
ادبیات و در پیِ آن، عشق، همواره پا به پای هنرهای تجسمیِ ایران، سهم داشته و دارد. عشق، یك مفهومِ جهانی است و مستلزمِ ترجمه و تبدیل نیست. این عشق در هنرهای تجسمی، گاهی با صورتِ انسانی نمایش داده می شود و گاهی همچون ادبیات، در پرده ای از راز و رمز تصویر می شود. راز ورزیِ ادبی، با خیال پردازیِ عاشقانه ی هنرمند قرابتی تاریخی دارد.»

وی در بخش دیگری از مقاله اش «رهاییِ برآمده از صلح و به آرامش رسیدن در گستره ی امن آسمان، آسمانی كه سمبلِ لایتناهی بودن است. رهایی از زمینی كه آدمی را مقید می كند و پریدن در ساحتی كه از آنچه در آن به سر می بریم، والاتر است را در طرح هایی كه یك هنرمند ان را خلق می كند، مدنظر قرار می دهد و بیان می كند: «گاهی مرغ را مثالی از روحِ شخصِ درگذشته دانسته اند كه به نزدِ بازماندگان برمی گردد. این وجه از مرغ، سمبلِ مسافری است كه میانِ دو عالم در رفت و شد است. مفاهیمِ جهانشمول و بی جغرافیا، نگاره های گل و مرغ را نگاره هایی بین المللی قلمداد كرده است. تفاوت های اندكِ مفهومی درباره نوعِ گل ها، رنگِ گل ها، تعدادِ آنها و نوع مرغان، برآمده از فرهنگ های بومی، قابل بررسی هستند.
رویكردِ این گفتار، دستیابی به بیشترین حد از اشتراكِ فرم و معناست، میانِ “گل” و “مرغ” در نقاشی ایرانی و “گل و درخت” و “انواع پرنده” در نقاشی چینی. در این گفتار، هژمونی فرهنگی و آنچه كه موجب تغییرات بنیادیِ مفهومی در شكل و محتوا می شود، مدِ نظر نیست؛ چونكه در طول سال ها رفت و برگشتِ فرهنگی و هنری میانِ ملل و به خصوص از طریق ابریشم و بینِ كشورهای ایران و چین، تبادلات معنا و فرم، جای خودرا به تفاهم های شكلی و محتوایی داده اند.
گل و خصوصاً گلِ سرخ، سمبلِ عشق و مهرورزی است. پرنده، سمبل آزادگی و وارستگی و نشانِ معشوقی كه تا پای جان به دیدنِ یار اصرار دارد. عشق، بی نیاز از تفسیر و ترجمه است و شادی كه در تعاریفِ شرقی، با دریافت های معنوی و لذتِ روح به دست می آید. در تمامی نگاره های ایرانی، با هر تكنیك، متریال و كاربری كه خلق شده اند، نقشِ گل و نقش مرغ، هم به صورتِ مجزا و هم به صورتِ تركیبی بسیار دیده می شود. این تركیب، نمایانگر قسمتی از باغ بهشت است كه در آن، گلزارها و پرندگانِ نغمه خوان در جای جای آن پراكنده اند و روح، همچون پرنده ای سبكبال در میانِ گلزار می شود. همچنین، تصویری سوررئالی است از رابطه ی عاشق و معشوق.
آنچه كه به صورتِ مشخص به عنوانِ نسخه تك برگی از “گل و مرغ” مشاهده می شود، از دوره ی صفوی بین هنرمندان ایرانی رواج یافته است. دوره ای كه دستاوردهای تبادلات فرهنگی و هنری با دیگر كشورها به یمن ارتباطات میان فرهنگی رواج یافت و یكی از آن شاه راه های ارتباطی، جاده ی ابریشم بود.
“گل و مرغ”، در دوره های پس از دوره ی صفوی نیز همچنان مورد توجه هنرمندان بوده، چنانچه در دوره ی قاجار، ساختارِ كلی و تركیبِ نهایی اش شكل می گیرد و تا امروز نیز بعنوان قسمتی از هنرهای تجسمی ایران با عنوان شناخته شده ی “گل و مرغ” در آثار هنرمندانِ ایرانی دیده می شود. استفاده از رنگ های درخشان و طلایی در این گونه ی هنری، اشاره به صلابت و احترامی است كه سوژه موردِ بحث یعنی “عشق” دارد.
شبیهِ این تركیب، در نقاشیِ سنتی چین (guohua) با عنوانِ “گل و پرنده” دیده می شود. پرداخت مفهومی، فنی و هنریِ “گل و پرنده” در هنرِ چین، كمی با “گل و مرغ” در هنرِ ایرانی متفاوت است. بطور مثال: طراحی ها طبیعت گرایانه و رنگ ها محدودند، رنگ ها روحان ی تر و آرام ترند، پرندگان در آن آثار، حامل مفاهیمی هستند كه برمبنای ایمان و اعتقادات قومی چینی تفسیر و تأویل می شوند. تعابیری مانند شادی، ثروت، صحت و اشتیاق برای خوشبختی قسمتی از آن مفاهیم هستند. گاهی پرنده و گل به صورت مجزا تصویر می شوند و همجواری این دو نقش در اثر هنری، كمتر مفهوم مغازله دارد.
وجوهِ مشترك “گل و مرغ” ایرانی و “گل و پرنده” چینی، معمولاً در غیاب فیگور انسانی است؛ در فرصتِ اندیشه ورزی است و تجربه ی اخلاق مداری. پیام هرچه هست، پیامی عالی و متعالی و پیش بَرنده است. مانیفستی روشن برای راه پرمخاطره ی “انسانی” زیستن است. این پیام، هرچه باشد عشق یا شوقِ شادی تصویری است از انسان والا.
سخن بر سر فرم هنری گل و مرغ ایرانی یا گل و پرنده ی چینی نیست. سخن بر سر مفاهیمی است كه این نسخه های تجسمی، بعنوان راهكاری انسانی برای تمامی جهانیان ارائه می كنند. راهكاری كه در طولِ قرن های متمادی كاربرد داشته و تا امروز نیز باید دوام و امتداد یابد.
انسانی كه تمدن هایی را پایه گذاری كرد بر اصلِ مدارا، گفتگو و مهرورزی، تمدن هایی كه هم زیستِ اجتماعیِ سالمی داشته اند و هم در انتقالِ فرهنگ و هنر و سیاست و اقتصاد به سایر ملل، گشاده دست و با احترام بوده اند.
بنظر می رسد زمانه ی جنگ افروزی و لشگركشی های نظامی گذشته است. به غیر از هزینه های مادیِ این قشون كشی ها، هزینه های انسانی و سرمایه های فرهنگی و اجتماعیِ بی شماری بر باد خواهد رفت. چه می شد اگر قسمتی از آن همه هزینه و میل به نابودی، صرفِ نمایش، آموزش و گفت وگوهایی از این دست، پیرامون هنر، ادبیات و فلسفه می شد.
به لطفِ این بی مهری جهانی، هنر، امروزه مفاهیمِ انتقادی پیدا كرده است. پرداخت های هنری و مضامینِ آثار، تغییر كرده اند، اما همچنان هنر، در هر شكل اش، پویاترین مانیفستِ انسانی و پدیده ی متكثری است كه مرزها را تاب نمی آورد. خودش راه خودش را پیدا می كند. مخاطبِ هنر نیز در هر كجای جهان باشد، از آنچه به او از این طریق فهمانده می شود، برداشت های متعالی خواهد داشت. تصویرِ مرغ یا پرنده در كنارِ گل یا درخت، بااینكه تغییرِ اندكی در تركیب بندیِ خود پیدا كرده است، اما در لایه های پنهان و خفته اش، همچنان مصداقِ مفاهیمی چون عشق و شادی است.»
این گردهمایی با هدف بازخوانیِ اهمیت فرهنگ هنر در جاده ابریشم به صورت سالانه در شانگ های چین برگزار می شود، تا از فراموشی چنین اتفاقی جلوگیری شود و در واقع جایگاه فرهنگ و هنر در میان كشورها به اضمحلال نیفتد و آن تحت تاثیر بازرگانی و ثروت قرار نگیرد.

منبع:

مدل کودک

تولید, جامعه, خانواده, کودک, مد و فشن

No description. Please update your profile.

~~||~~Comments Are Closed~~||~~