قم پژوهشگر علوم سیاسی با اعلان اینکه تمدن مرحله ای از تکامل فکری، علمی، هنری، ادبی و اجتماعی جامعه است، اظهار داشت: در این مرحله تمدن به تخلّق به اخلاق اهل شهر و انتقال از خشونت و جهل به حالت ظرافت و انس و معرفت در شهر است.
حجت الاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا نشست دوره ای کرسی های آزاداندیشی- که با موضوع “فرایند تحقق انقلاب اسلامی” به همت دانشگاه طلوع مهر و مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری در قم برگزار شد، در تبیین تمدن سازی اسلامی بعنوان آخرین مرحله پروسه تحقق انقلاب اسلامی، عنوان کرد: تمدن همنشین با تاریخ و از واژگان فرآیندی است یعنی نشان دهنده یک مرحله ای از حیات بشر است. مسبوق به ماقبل یعنی توحش و حیات بدوی و معطوف به مابعد یعنی تکامل یا انحطاط است.
استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: تمدن در رویکرد های مدرن تلاش نموده است خودرا از وابستگی به تاریخ رها کند و به مطالعات جامعه شناسی و آینده پژوهی پیوند بزند. تفاوت این رویکرد با تلقی گذشته در این است که در گذشته تمدن برآیند فرآیند طبیعی زندگی اجتماعی بود، حاصل تلاش هایی بود که بصورت مثبت یا منفی در پروسه عادی زندگی انجام می گرفت، اما رویکرد جدید در تلاش است تا در قالب پروژه های برنامه ریزی شده زیرساخت های تمدنی را ایجاد و دستاوردهای مادی و معنوی تمدنی را برای آینده بسازد.
وی افزود: اصطلاح «تمدن سازی» مقوله ای مدرن است. تمدن در اصطلاح قدیمی چون خروج ازبدویت بود در معاجم لغوی به «دارا بودن اخلاق و آداب شهرنشینی» تعریف شده است. در ادبیات عربی «الحضارة» از ریشه «حَضَر» در مقابل «البَدو» به مفهوم اقامت در شهر، قریه وآبادی، است و در مقابل آن، بدویّت و بادیه نشین و صحراگرد، قرار دارد.
وی اظهار نمود: تمدن مرحله ای از تکامل فکری، علمی، هنری، ادبی و اجتماعی جامعه است. در این مرحله تمدن به تخلّق به اخلاق اهل شهر و انتقال از خشونت و جهل به حالت ظرافت و انس و معرفت در شهر است. همین بعد معنوی تمدن، مرحله ای از تربیت انسان برای برقراری ارتباط و پیوند، تعامل و همکاری افراد یک جامعه در امور اجتماعی، اقتصادی، دینی، سیاسی بشمار می آید.
مهاجرنیا در بیان تمایز میان دو رویکرد سنتی و مدرن به تمدن اظهار داشت: داوری و ارزشیابی تمدن سنتی چون امری پسینی است، جنبه توصیفی و تاریخی دارد در صورتیکه تمدن مدرن، موضوع اراده پیشینی بشر است و بار ارزشی آن در اختیار جوامع قرار دارد. مکاتب و جوامع می دانند چه دستاوردهای تمدنی می سازند و می توانند مسیر آینده را تا حدودی پیش بینی و اندازه گیری کنند.
وی بیان کرد: دنیای مغرب زمین سال ها است تمدن را در قالب غربی سازی(Westernization) و مدرنیزاسیون تعریف کرده است و با همین رویکرد به دنبال جهانی سازی تمدن غرب است. در ایران، تفکر رایج پیش از انقلاب اسلامی که رگه هایی از آن هنوز وجود دارد، بجای رویکرد به آینده برای ساختن تمدن، کوشش برای تباریابی و پیشینه شناسی تمدنی چند هزارساله ایران و پیوند زنی با شکوه و جلال گذشته است، در صورتیکه انقلاب اسلامی هم ارتباط با تاریخ دوهزار و پانصد ساله را قطع کرد و هم رویکرد عبور از مدرنیزاسیون غربی را به سمت تمدن نوین اسلامی جهت داد و هم پایه گذاری یک تمدن نوین را بشارت داد.
وی با اشاره به دو بعد مادی و معنوی تمدن اظهار داشت: شتاب تمدن سازی انقلاب اسلامی در ابعاد معنوی و فرهنگی در قیاس با سایرانقلاب های دنیا بی نظیر بوده است، بطوریکه در خیلی از عرصه های فرهنگی عناصری فرهنگی تمدنی برند اختصاصی انقلاب اسلامی هستند.
وی عنوان کرد: روش های مبارزاتی امام راحل از شروع دهه ۱۳۴۰ در مقابل رژیم استبدادی مورد حمایت دنیای غرب که به اعتراف آنها ژاندارم منطقه شده بود، یکی از عناصر فرهنگی تمدن نوین اسلامی است. تغییر ارزش های شاهنشاهی و فرهنگ غربی به ارزش های اسلامی و بومی یک عنصر تمدنی قابل آموزش و انتقال است.
استاد حوزه و دانشگاه اظهار داشت: اصل انقلاب اسلامی بزرگ ترین عنصر تمدن نوین اسلامی است. الگوی نظام سازی و دولت سازی انقلاب اسلامی از عناصر کلیدی تمدن سازی نوین اسلامی است. ظهور ارزش های والای انسانی و الهی در هشت سال دفاع مقدس از بزرگ ترین عناصر فرهنگی تمدن سازی اسلامی است.
وی ادامه داد: شیوه مقاومت و ایستادگی ملت ایران در مقابل دو قطب شرق و غرب در آخر قرن بیستم، از عناصر اساسی تمدن اسلامی است. به باور ما آثار این مقاومت بالاتر از آثاری است که در تمدن مصر از مقاومت حضرت موسی (ع) در مقابل بزرگ ترین طاغوت آن دوره یعنی فرعون باقی مانده است.
استاد و پژوهشگر حوزه سیاسی در آخر با اظهار تأسف اظهار داشت: متأسفانه ما نتوانستیم این همه عناصر فرهنگی و تمدنی را تبدیل به دستاورد قابل فهم و مفاهمه نماییم. این ارزش های فرهنگی باید در قالب عناصر فرهنگی تمدنی مورد بازسازی قرار گیرند تا بتوانند بعنوان الگوهای رفتاری و فکری در پازل تمدن انقلاب اسلامی جای خودرا پیدا کنند. باز تولیداین عناصردر تبیین فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی بسیار مهم و اساسی است.