مدل كودك: كرونا.. كرونا… كرونا… این واژه را از این روزها بیش از هر واژه دیگری می شنویم، آنرا در گفتگوهای مان به كار می بریم و هر موضوعی كه حول این واژه نباشد، برای مان كوچك ترین اهمیتی ندارد. در سایه كرونا همه چیز رنگ باخته و گویی همه هستی ما به این واژه بند است.
اما در این میان یك اصل مهم را فراموش می نماییم، آن زمان كه مدام شبكه های خبری را رصد می نماییم یا با دوستان و اقوام مان به صورت تلفنی درباره این بحران سخن می گوییم یا آن ساعات طولانی كه بی صبرانه در فضای مجازی گشت می زنیم تا تازه ترین اطلاعات یا اظهار نظرها را درباره این میهمان ناخوانده به كل كره زمین دریابیم، یك موضوع مهم را فراموش می كنیم؛ در تمام این لحظه های بی قراری ما تنها نیستیم! هستند دو گوش تیز و دو چشم نگران كه حتی كوچك ترین حالات چهره و صدای ما را می بینند و می شنوند و درك می كنند. شاید هم هیچ گاه به روی خودشان نیاورند كه چه ولوله ای در وجودشان برپا می نماییم. ما در این ساعات دشوار، ناخواسته به حریم آرامش كودكان تعدی می نماییم و نخستین بار نیست كه چنین كرده ایم. هر بار كه قیمت دلار و نفت و طلا بالا و پایین شده، یا زمانی كه سوگوار حادثه هواپیمای اكراینی بوده ایم، روزهایی كه ترس از جنگ داشته ایم، در تمام این مقاطع سخت، كودكان ناظر ما بوده اند و خدا می داند در دل شان چه گذشته است. گاه با زبان كودكانه خود از این اضطراب ها سخن گفته اند و گاهی هم لب فرو بسته اند.
در این میان آنچه غم انگیزتر و شرم آورتر است این است كه همین كودكان هراسان با تمام دغدغه ها و دلمشغولی شان سوژه ویدیوهایی تعجب آور در فضای مجازی شده اند و واهمه های آنان عموما توسط خانواده و نزدیكان خودشان نه تنها جدی گرفته نشده بلكه بعنوان تصاویری بامزه و مفرح !!!! در فضای مجازی انتشار یافته است.
این روزها هم كه بحث كرونا مهم ترین بحث تمام جهان است، بار دیگر تصاویر ناراحت كننده و هراسان چندین كودك در فضای مجازی ما را بر آن داشت تا كمی از حقوق تضییع شده كودكان بگوییم.
شاید این بحران جهانی فرصت بدی نباشد برای این یادآوری كه ما بعنوان بزرگترها فارغ از اینكه كودكی داریم یا نداریم، حق نداریم بعنوان خاله، دایی، عمه، عمو یا هر عنوان دیگری حریم امن كودكان را خدشه دار كنیم! اگر آنان نمی توانند حقوق خودرا مطالبه كنند، بر ماست كه به طبیعی ترین حقوق شان احترام بگذاریم.
آنچه در ادامه این نوشتار پیش رو دارید، گفتگویی است با عباس جهانگیریان نویسنده، نمایشنامه نویس، فیلمنامه نویس و پژوهشگر فرهنگی هنری كودكان و نوجوان كه درباره حقوق كودكان سخن گفته است.
این هنرمند در آغاز گفتگوی خود با ایسنا توضیح داد: اول باید این را در نظر بگیریم كه یك جوان راه گریز از خانه را دارد. او می تواند از فضای پر تنش خانه بیرون بزند ولی كودك نمی تواند و ناچار به تحمل است. در محیط خانه درباره انواع تنش ها صحبت می شود؛ بیماری، جنگ، مسایل اجتماعی، گرانی و… هر اتفاقی كه در جامعه رخ دهد، در خانه بازتاب دارد. در این بین گویی شبكه های تلویزیونی هم غم و غصه را از گوشه و كنار دنیا شكار و به مخاطبان كه قسمتی از آنان هم كودكان هستند، منتقل می كنند و بدین سان فضای خانه ها غمگین و نگران می شود.
او با انتقاد از بی توجهی به حقوق كودكان اشاره كرد: حتی اخبار ناخوشایند را می توان با لحن بهتری منتشر نمود كه ایجاد نگرانی نكند. ما نیازمند روانشناسی واژگان، لحن و متن خبر هستیم و این موارد در دانشكده ها تدریس می شود اما متاسفانه رسانه ها عین مطالبی را كه تهیه كرده اند، منعكس می كنند و آنان نیز مانند خانواده ها به حقوق كودكان توجهی ندارند.
نویسنده رمان نوجوانانه «جنگ كه به اتمام رسید، بیدارم كن» اشاره كرد: اعضای خانواده باید هر تنشی را كه دارند، پشت در خانه بگذارند و آنرا در فضای خانه به كودكان منتقل نكنند چونكه كودك لطمه پذیر است و ظرفیت پذیرش خیلی از خبرها را ندارد. به ویژه این روزها كه به سبب رشد شبكه های اجتماعی، همه ما از بامداد تا شب با خبرهای هراسناك دمخور هستیم، خبرهایی كه به بزرگسالان نیز لطمه می زند ولی كودكان طبیعتا لطمه پذیرتر هستند.
جهانگیریان یادآوری كرد: گاه كودكان به ظاهر به ما یا برنامه های خبری گوش نمی كنند و مثلا در اتاق شان در حال بازی هستند ولی نباید فراموش نماییم كه آنان با تمام وجودشان این سخنان را می شنوند و این نگرانی ها در ضمیر ناخوداگاهشان عمل می كند و بعدها به صورت اختلالات روانی یا رفتارهای نابهنجار خودرا نشان میدهد و به واكنش های رفتاری تبدیل می شود.
او كه تجربه كار فرهنگی با كودكان و نوجوانان كانون اصلاح و تربیت را دارد، افزود: بعضی از فشارهایی كه در ضمیر ناخودآگاه كودكان انبار می شود ناگهان بیرون می زند و می بینیم یك كودك به ظاهر آرام، یك دعوای ساده را به قتل تبدیل می كند!
این پژوهشگر كودكان و نوجوانان در پاسخ به این پرسش كه در برخورد با بحرانی مانند كرونا خانواده چگونه می تواند هم به كودك خود آموزش ها و هشدارهای لازم را بدهد و هم او را گرفتار اضطراب نكند؟ پاسخ داد: نمی توانیم بچه ها را از واقعیت دور نگه داریم و باید آنان را آگاه نماییم. فراموش نكنیم تربیت، امری است دیداری. وقتی كودكی می بیند پدر و مادرش گرفتار اضطراب هستند، طبیعتا این فشار به او هم وارد می شود و این نگرانی جمعی بر او تاثیری منفی می گذارد.
جهانگیریان افزود: وقتی مقرر است درباره كرونا به كودك مان آموزش بدهیم، لحن، كلام و حالات چهره ما بسیار موثر است و ما از این طریق می توانیم كودك را گرفتار استرس نماییم یا برعكس به او آرامش بدهیم.
جهانگیریان با تاكید بر تقش مهم تلویزیون دراین زمینه توضیح داد: متاسفانه خیلی از پدر و مادرها نمی دانند چگونه باید این موارد را به كودك خود آموزش بدهند. خیلی از آنان كوچكترین تمایلی به روانشناسی كودك ندارند و طبیعتا از آگاهی لازم در مواردی مانند كرونا كه مساله ای تازه است، برخوردار نیستند. در این میان نقش تلویزیون بعنوان یك رسانه ملی و دیداری، بسیار مهمست و این رسانه باید آموزش های تصویری لازم را به كودكان بدهد همانطور كه در چند روز اخیر آموزش شستشوی دست را بارها از تلویزیون دیده ایم، این رسانه به خوبی می تواند با ساخت انیمیشن های درست و اصولی كه روانشناسی كودكان را رعایت كرده باشند، بدون اینكه آنان را گرفتار اضطراب كند، سفارش های لازم را به این گروه سنی حساس منتقل كند.
عضو هیت موسس بنیاد تئاتر كودك متذكر شد: مركز «صبا» كه متخصص ساخت انیمیشن است، در مواردی مانند شیوع ویروس كرونا باید خیلی زود دست به كار شود و چندین انیمیشن آموزشی مناسب برای كودكان بسازد و دراین زمینه حتی بهزیستی نیز باید وارد عمل شود.
نویسنده «هامون و دریا» اشاره كرد: كرونا ما را غافلگیر كرد ولی آگهی و زمینه ای بود كه اگر در آینده باز هم چنین مواردی پیش آمد، دیگر غافگیر نشویم بلكه از همین امروز با حضور كارشناسان وزارت بهداشت، آموزش و پرورش، صدا و سیما، متخصصان روانشناسی كودكان و… برنامه های لازم را مدون نماییم تا بار دیگر غافلگیر نشویم و از همین حالا برای مدیریت و برخورد درست در بحران های آینده برنامه ریزی داشته باشیم.
عباس جهانگیریان درانتها اشاره كرد: افزون بر كرونا، مسایل مختلفی مانند گرانی، سیل، زلزله و… وجود دارد كه فضای خانواده ها را ملتهب می كند. این فضای مضطرب را با شعار نمی توان آرام كرد و باید برای برخورد با همه اینها برنامه های آموزشی درستی داشته باشیم چونكه بحران یكی از واقعیت های اجتناب ناپذیر زندگی است و در این میان بهترین كار این است كه آموزش های لازم را ببینیم تا كودكان و جامعه سالم تری داشته باشیم.
منبع: مدل كودك