به گزارش مدل کودک، کارگردان مستند «مراسم ویژه» اظهار داشت: انتخاب مهتاب کرامتی برای روایت مستند به این علت بود که ایشان آن زمان سفیر حسن نیت بودند و می شد این طور تلقی نمود که با نلسون ماندلا در یک رسته قرار می گیرد؛ ماندلا سفیر صلح بود.
به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، اینروزها مستند «مراسم ویژه» بعد از ۱۱ سال روی پرده سینماهای هنر و تجربه رفته است. مستندی به کارگردانی میثم شاه بابایی که حاصل سفر او به آفریقای جنوبی برای ثبت لحظات مراسم خاکسپاری و وداع با نلسون ماندلا، رهبر مقاومت داخلی ضد آپارتاید و اولین رئیس جمهور آفریقای جنوبی است.
این مستندساز همینطور کتاب عکس «نلسون ماندلا برای همیشه» را که ثبت تصاویر فضای حاکم بر جامعه و واکنش های مردم به مراسم خاکسپاری این شخصیت و مبارز سیاسی در طول شش روز بعد از این رخداد است، در سال ۱۳۹۳ منتشر نمود.
به بهانه اکران این مستند، با شاه بابایی به گفتگو نشستیم.
چرا ماندلا تا این حد برای شما مهم بود و با چه نگاهی تصمیم به ساخت مستند در مورد مراسم وداع این شخصیت گرفتید؟
او برای من کسی بود که فرایند ای خیلی سخت و طولانی و پیچیده را برای هدفی که داشت طی کرد؛ احساس می کنم خود من برای سینما همین مسیر سخت و پیچیده و فرساینده را طی کرده ام، نه فقط من، بلکه هم نسل های من این مشقت ها را برای ورود به سینما و ساختن یک فیلم و تحقق رویاهایشان به شیوه های مختلفی تجربه کرده اند و می کنند. برای به تصویر کشیدن هر رویا و ایده ای که داریم باید با یک جهانی بجنگیم تا در نهایت فیلم به پرده برسد (اگر برسد) و بعد ببینیم این همه تلاش آیا ارزشش را داشت یا نه.
حالا برای ماندلا، همین تلاش را ضرب در مقیاس یک کشور کنید؛ یک آدم برای آینده مردم کشورش و مسایل در ارتباط با رنگین پوست بودن، دوسوم مردم که به زعم من هنوز هم آپارتایدنژادی و قومی حل نشده است، بی وقفه و خستگی ناپذیر تلاش کند، ستودنی است. رسیدن ماندلا به ثمره تلاش ها و رنج هایش برای من بسیار جذاب بود و از آن جذاب تر خداحافظی اش در اوج قدرت و محبوبیت.
زمانی که ماندلا فوت کرد، بهتی برای من بوجود آمد چون من دوست داشتم به واسطه ارادتی که به ایشان داشتم، در زمان حیاتشان فیلمی بسازم؛ خبر فوت ماندلا، عصر یک روز جمعه منتشر گردید و من درحال تماشای تصاویر اخبار با خودم فکر کردم شاید بتوانم وداع با ماندلا را به یک مستند تبدیل کنم و همان لحظه با دوست فیلم بردارم تماس گرفتم؛ او فورا قبول کرد که با هم به این سفر برویم.
من قرار بود برای پروژه ای به لهستان بروم اما پاسپورتم را تحویل گرفتم و به آفریقای جنوبی رفتیم. زمانیکه در آفریقای جنوبی پرسه می زدیم و شهر های مختلف را برای ثبت تصاویر وداع، می گشتیم، هر روز با مبحث و روایت جدیدی مواجه می شدم؛ تا روز خاکسپاری که همانطور که در فیلم می بینید (که البته بخشی بازسازی شده)، ما توسط پلیس دستگیر و از مراسم رانده شدیم.
فکر کردم که شاید همین موضوع، بستر بهتری برای فیلم من باشد، احیانا هرچه که باید در مورد ماندلا گفته می شد گفته شده و تصمیم گرفتم واقعه ای که برای من و تیم، در خلال مراسم وداع صورت گرفت را تبدیل به فیلم کنم.
«مراسم ویژه» نامی است که با عنایت به فصل نخستین فیلم در مخاطب، انتظار تماشای رویدادها و تصاویری در دل مراسم خاکسپاری ماندلا را بوجود می آورد ولی مسیر، روایت تغییر کرده و به شکلی از مراسم به داستان دیگری منحرف می شود؛ چرا؟
زنده یاد استاد اکبر عالمی، جزء نخستین کسانی بودند که «مراسم ویژه» را دیدند؛ پس از پایان فیلم گفتند: من تا آخر فکر می کردم به مراسم خاکسپاری برمی گردیم و هر لحظه با عنایت به ضدریتم بودن فیلم، این مورد برایم سوال برانگیزتر می شد.
اما این اتفاقی بود که در مسافرت برای ثبت روز وداع با ماندلا، برای تیم ما افتاد؛ ما توسط پلیس حفاظت مراسم دستگیر شدیم؛ برای بازگرداندن ما به فرودگاه، خودرویی مسئولیت ما را پذیرفت؛ در میانه راه بازگشت متوجه شدیم، فرزند راننده خودرو درحال به دنیا آمدن است.
راننده در دوراهی تولد فرزند و رساندن ما قرار گرفت و این شد ماجرای روایت فیلم از وداع با ماندلا؛ در واقع از نگاه من، تولد این نوزاد هم بخشی از مراسم وداع با ماندلا است.
ساختن یک مستند آن هم در دو مرحله سفر به کشوری دیگر بطور قطع با چالش هایی روبه رو است؛ داستان شما از پشت صحنه و چالش های این فیلم چیست؟
تفاوت این اثر برای من اینست که از لحظه ای که در سالن مراسم خاکسپاری دستگیر شدم، حتی گوشی موبایل نداشتم که هیچ چیزی را ثبت کنم چون تمام تجهیزات و دوربین ها و وسایل ما ضبط شد؛ حتی بعدا فهمیدم بخشی از فیلمها و تصاویری که گرفته بودیم از دوربین ها پاک شده بود. اما آنقدر لحظه به لحظه، تجربه عجیب و سختی بود که تمام جزئیات را در حافظه خود ثبت کردم؛ البته که دوست فیلم بردارم هم در پیاده سازی وقایع از لحظه دستگیری، خیلی به من کمک کرد.
پس از آن هم تمام مراحل نگارش فیلمنامه، دریافت مجوزهای داخلی و مجوزهای آفریقای جنوبی، ترغیب کردن سرمایه گذار، همراه کردن تیم حرفه ای و دو چهره مطرح سینمایی، بهزاد دورانی و مهتاب کرامتی، همه و همه قصه هایی بود که باید در هم می تنید.
اشاره کردید که تمام لحظات را در حافظه خود ثبت کردید و بعدا به مستندنامه تبدیل کردید؛ تا چه حد به وقایع وفادار ماندید و چگونه به این ضرباهنگ دست یافتید؟
«مراسم ویژه» بعنوان یک فیلم جاده ای (من آنرا در ژانر جاده ای بازتعریف می کنم)، یک فیلم ضدریتم است؛ در واقع شاید همین فقدان ریتم در این فیلم است که مخاطب را کمی از سر جایش یا روی صندلی سینما تکان می دهد؛ این گونه، مخاطب موقعیت عذاب آور و کشداری را که من و تیم در آن شرایط تجربه کردیم، احساس و لمس کند.
چرا مهتاب کرامتی؟ اساسا کاراکتر زن چگونه وارد داستان «مراسم ویژه» شد؟
تنها دخل و تصرفی که من در روایت داشتم، اضافه کردن ایشان به قصه بود. سفر اول که قرار شد برای ساخت مستند از مراسم خاکسپاری ماندلا برویم، با خانم کرامتی صحبت کرده بودم که راوی آن مستند باشند؛ دقیقاً این انتخاب به این علت بود که ایشان آن زمان سفیر حسن نیت بودند و می شد این طور تلقی نمود که با ماندلا در یک رسته قرار می گیرند؛ ماندلا سفیر صلح بود.
در سفری که برای ضبط گفت وگوهای این مستند به آمریکا داشتم، خانم آنجلینا جولی (دیگر همتای ماندلا) را دعوت به روایت گری بخش دیگری از این مستند کردم اما چون مسیر قصه مستند ما تغییر نمود، آن پروژه منتفی شد. در قصه نهائی با عنایت به اینکه یک تولد در «مراسم ویژه» رقم خورده بود، حضور یک بانو در قصه به نظرم خالی از لطف نبود.
برخی سکانس ها و پلان ها در فیلم، یادآور فیلمهای عباس کیارستمی است؛ در این مورد نکته ای دارید؟
در ارادت من به عباس کیارستمی شکی نیست و اشاره کردم که علاقه مندی من در سینمای مستند، گم شدن مرز بین مستند و قصه یا داستان (در روایت و فرم) است؛ این تاثیرِ نگاه کیارستمی به جهان پیرامونش و در فیلم هایش، بر من است.
ما در «مراسم ویژه» درحال روایت یک اتفاق مستند هستیم که در یک جغرافیای خاص رقم خورده است. شکل روایی ام این گونه بود که آدم های قصه در مدیوم بازتر قرار گیرند و به آنها زیاد نزدیک نشویم و شخصیت ها را در آن موقعیت و جغرافیا تعریف نماییم. چه بخواهیم چه نخواهیم این فیلم در جاده تعریف می شود و جاده ای است؛ همراه با راننده ای که زبان مشترکی با او نداریم.
چرا اکران این فیلم طول کشید و چرا در فاصله زمانی چندساله از ساخت «مراسم ویژه» تا امروز، کم کار بوده اید؟
یکی از علل این تاخیر در اکران، انتشار کرونا بود. قبل تر هم کمی مشکلات مالی، روند پس تولید فیلم را کند کرده بود. این فیلم یک مرتبه در دولت دوازدهم پروانه نمایش گرفت و مجدد که چند سال بعد بحث اکران پیش گرفته شد، پروانه قبلی منقضی شده بود و مجدد با یک اصلاح کوچک، پروانه اکرانش صادر شد و حالا به پرده رسیده است.
من و همه کسانیکه در این سال ها در گیر و دار ساختن فیلم هستیم، جنونی داریم که متاسفانه به خاطر اینکه با شرایط بسیار دشواری برای فیلم سازی مواجه هستیم، این جنون گرفتار فرسودگی شده. وقتی به شور و عشقی که خودم به سینما داشتم فکر می کنم و حالا می بینم که باید با هزار و یک قصه دیگر دست و پنجه نرم کنم تا بتوانم قصه دو سال پیش خویش را تعریف کنم، سرخوردگی عجیب و غریبی برایم ایجاد می شود که می تواند بسیاری از ماها را پس بزند و ناکام بگذارد.
این درحالی است که مسیر فیلم سازی می توانست برای کسانیکه عشق و پایبندی به سینما دارند، جور دیگری رقم بخورد. اینروزها در اطرافم فیلم سازان خیلی خوب و خلاقی را می بینم که سال هاست فیلمی نساخته اند و تنها دلیل آن، همین موانع و سختی های فرساینده است.
اساسا از منظر صدمه شناسی، چه نگاهی به وضعیت اکران مستند در این زمانه دارید؟
در این شرایط طبیعتا سینمای داستانی ارزشمند هم مخاطب درخور نخواهد داشت، چه برسد به سینمای مستند یا تجربی؛ آن سال ها، سلیقه و انتخاب مردم بگونه ای بود که برای بیضایی تا کیمیایی، مخملباف، کیارستمی و مهرجویی، صف های طولانی بسته می شد.
مردم تشنه تماشا، تحول و تعمق بودند و فیلم سازان مشتاق ساختن. برنامه اکبر عالمی را تماشا می کردند و تحلیل فیلمها را دنبال می کردند. روزگاری، سینما هم برای فیلم ساز و هم برای مخاطب، رویا بود. با تمام این ها هنوز هم فکر می کنم نباید متوقف گردید. باید دست و پا زد و جلو رفت.
منبع: modelkids.ir