مدل کودک: به گزارش مدل کودک، یک مشاور خانواده با تأکید بر این که برخی افراد تصور دارند می توانند پس از ازدواج همسرشان را تغییر دهند و بی توجه به ناهمسانی هایشان دست به انتخاب می زنند، اظهار داشت: این درحالیست که افراد هیچ گاه نمی توانند کسی را تغییر دهند برای اینکه وقتی فرد احساس کند می خواهند رفتار او را تغییر دهند، در آنها ادراک کنترل شدن شکل می گیرد و مضطرب خواهند شد که بدنبال اضطراب، سازوکارهای دفاعی فرد به شکلی ناخودآگاه فعال می شوند و بصورت جدی در مقابل تغییر مقاومت خواهند کرد.
زهرا السادات پورسیدآقایی در گفت و گو با ایسنا، با اعلان اینکه در جامعه باورهای غلطی در عرصه ازدواج وجود دارد که چنانچه اصلاح نشوند، از نسلی به نسل دیگر منتقل خواهند شد، اظهار داشت: برخی افراد براین باورند که می توانند پس از ازدواج همسرشان را تغییر دهند، از همین رو، بی توجه به عدم تناسب موجود و با این امید که او را همان گونه که خود می خواهند شکل خواهند داد دست به انتخاب می زنند. اما موضوع حائز اهمیت این است که افراد هیچ گاه نمی توانند کسی را تغییر دهند. برای اینکه وقتی فرد احساس کند می خواهند رفتار او را تغییر دهند، در آنها ادراک کنترل شدن شکل می گیرد و مضطرب خواهند شد که بدنبال اضطراب، سازوکارهای دفاعی فرد به گونه ناخودآگاه فعال می شوند و بصورت جدی در مقابل تغییر مقاومت خواهند کرد.
وی افزود: از طرف دیگر توجه کنید که هیچ گاه به وعده های پیش از ازدواج اطمینان نکنید، برای اینکه ممکنست که فرد، قبل از ازدواج برای به دست آوردن شخص مورد نظر هر نوع وعده ای بدهد ولی پس از آن به قول هایش عمل نکند. گاهی نیز فرد با نیت تغییر واقعی قول می دهد ولی پس از ازدواج متوجه می شود عمل به قولی که داده است در حد توانش نیست.
این مشاور خانواده با اعلان اینکه نمی توان منکر پروسه تغییر در انسان ها شد، اما تضمینی هم وجود ندارد که تغییرات افراد، در راستای دلخواه و مطلوب ما باشد، اظهار داشت: ایجاد تغییرات اساسی نیازمند زمینه مناسب آنست و لازمه ایجاد تغییرات مطلوب وجود برخی خاصیت ها در هر دو طرف است.
پورسیدآقایی معتقد می باشد که با اهمیت ترین شرط تغییر، خواستن خود شخص است؛ یعنی فرد باید خواهان تغییر باشد، در غیر این صورت، تغییر تحمیلی لطمه زا خواهد بود؛ نخست این که وی مبتنی بر باورها و اعتقادات خود رفتار نمی کند و رفتارهای نمایشی و الزامی بروز می دهد تا فقط زندگی اش را حفظ کند که چنین تغییری بی ارزش است. دوم؛ وقتی فرد رفتاری را انجام می دهد که به آن باور ندارد به تدریج از خود واقعی اش دور و گرفتار از خود بیگانگی می شود و این ظلمی است که در حق او صورت می گیرد و سوم این که این فرد همیشه حالت طلبکار دارد که به خاطر طرف مقابل تغییر کرده است. از طرف دیگر، ممکنست پس از مدتی فرد فشار روانی ناشی از تغییرات تحمیلی را تاب نیاورد و به نقطه اول بازگردد که سرآغاز تعارضات خواهد بود.
وی تصریح کرد: البته فردی که خواهان ایجاد تغییر در دیگری است خود نیز باید دارای خاصیت هایی باشد؛ به عبارتی او اصلا نباید بخواهد در همسرش تغییر بوجود آورد. یعنی شخصیت و رفتار شخص باید برای همسرش آن قدر جذابیت داشته باشد که او بخواهد شبیه وی شود و پیش شرط آن این است که من بتوانم همسرم را همان گونه که هست و بی قید و شرط بپذیرم و این ادراک را به همسرم منتقل کنم که «قصد کنترل و تغییر تو را ندارم و وضعیت فعلی تو را می پذیرم.»
این مشاور خانواده با اشاره به دیگر خاصیت هایی که فرد خواهان ایجاد تغییر در دیگری است، بیان کرد: فرد باید از مهارت گفتگوی سازنده برخوردار باشد و بداند که چگونه، در چه زمانی، با چه لحنی و حتی با چه تن صدایی از واژه ها استفاده نماید تا در طرف مقابل ادراک کنترل شدن و در نتیجه مقاومت شکل نگیرد. مجهز بودن به ابزار صبر از ملزومات پروسه تغییر است؛ چونکه تغییر امری تدریجی است و شاید چندین سال طول بکشد. بدین سبب اگر افراد خواهان تغییر همسرشان هستند با فرض این که او بخواهد در راستای تغییر گام بردارد، باید در نظر گرفته شود که آیا می توانند چندین سال با خاصیت های فعلی او زندگی کنند؟
پورسیدآقایی در ادامه با اشاره به ظرفیت شخص برای تغییر را نیز بیان کرد: گاهی فرد می خواهد تغییر کند و در امتداد تغییر نیز قرار می گیرد ولی بیشینهٔ ظرفیت او این است که برای مثال از صفر به ۴۰ برسد و بیشتر نمی تواند. در چنین شرایطی اگر بی توجه به ظرفیت فرد بر او فشار روانی وارد شود وی گرفتار خود سرزنش گری و احساس گناه خواهد شد و سلامت روان او به خطر خواهد افتاد و حتی ممکنست قید تغییر را بزند و به نقطه اول برگردد.
وی اشاره کرد: دو نفر که عاشق هم هستند هر کدام دیگری را مطلوب و آرمانی می دانند، اما پس از ازدواج این دو نفر باید با هم یک آهنگ و یک موسیقی را ارائه نمایند و این غیر از هنر نوازندگی، به هماهنگی نیاز دارد و عنصر هماهنگی آن چیزی است که فراتر از عشق است بدین سبب عشق می تواند نقطه شروع خوبی باشد؛ اما برای ادامه راه کافی نیست، اصلی مهم در ازدواج تاکید دارد که قبل از ازدواج، کفه عقل باید سنگین تر باشد تا بتواند به ارزیابی دقیق تناسب یا بی تناسبی طرفین بپردازد و کفه عشق و هیجانات در همین اندازه است که فرد بررسی کند آیا طرف مقابلم به دل من نشسته است یا خیر.
این استاد دانشگاه معتقد می باشد که این باور که با عشق ورزیدن و محبت کردن تمام تفاوت ها و تعارضات حل خواهند شد بسیار غلط است و به عبارتی شعار از محبت خارها گل می شود جایگاهش در قبل از ازدواج نیست برای اینکه بعد از ازدواج با فروکش کردن هیجانات نخستین، کم کم تعارضات آشکار می شوند و چون تناسب ها رعایت نشده اند نارضایتی زیادی برای زوجین ایجاد خواهد شد.