مدل کودک: وزارت رفاه نرخ خط فقر مسکن سال جاری برای خانواده های مستأجر تهرانی را ماهانه ۳ میلیون و ۸۲۲ هزار تومان و برای خانوارهای مستأجر شهرنشین ماهی ۲ میلیون و ۴۵۴ هزار تومان اعلام نمود.
به گزارش مدل کودک به نقل از مهر، طبق اعلام وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی برآورد هزینه مسکن خانوار مستأجر شهرنشین روی خط فقر در سال ۱۴۰۱، نشان میدهد که بطور متوسط هزینه خانوارهای مستأجر نزدیک به خط فقر ماهیانه حدود ۲ میلیون و ۴۵۴ هزار تومان است.
در میان استانها، بالاترین نرخ اجاره ماهانه برای خانوارهای در مرز خط فقر مربوط به تهران است که حدود سه میلیون و ۸۲۲ هزار تومان و پایین ترین نرخ مربوط به خراسان جنوبی و در حدود ۸۳۷ هزار تومان است. این برآوردها برای خانوارهای در مرز خط فقر صحیح است که عموماً در منازل مسکونی کوچک و با امکانات حداقلی زندگی می کنند و میانگین های اجاره کل خانوارها از این ارقام بالاتر است.
سید هادی موسوی نیک مدیرکل دفتر مطالعات رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در نشست بررسی فقر مسکن با اشاره به پژوهش انجام شده پیرامون حوزه مسکن اظهار داشت: این پژوهش نشان میدهد وضعیت مسکن و فقر مسکن چگونه و تا چه اندازه حاد شده است.
وی با بیان اینکه خانوارهای ایرانی نجیبانه از هزینه های دیگر زندگی می کاهند تا هزینه مسکن را تامین کنند، که تا حدی اجتناب ناپذیرتر از سایر هزینه هاست اضافه کرد: خانواده ها حتی از هزینه غذا و کالای اساسی می زنند تا بهای مسکن را تامین کنند.
وی افزود: در این بحث، مسکن مقرون به صرفه که بعنوان معیار در نظر گرفته می شود، در مقایسه با دیگر کشورها در بعضی استانها وضعیت حادتر است و بیش از ۸۰ درصد خانوار مستأجر در تهران سهم هزینه مسکن شان از سبد هزینه خانوار، بیش از ۳۰ درصد است.
موسوی نیک با بیان اینکه دغدغه اصلی، شناسایی گروههای هدف جهت قرار گرفتن ذیل چتر حمایتی است، اظهار داشت: دغدغه اصلی این است که کدام گروه ها استحقاق بیشتری دارند تا در چتر حمایتی قرار بگیرند. خاصیت های اقتصادی و اجتماعی دراین زمینه دخیل است همچون فاقد درآمد ثابت بودن، تعداد فرزندان و زن سرپرست بودن.
مدیرکل دفتر مطالعات رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با اشاره به قانون جهش تولید مسکن اظهار داشت: شناسایی گروه هدف در این قانون، برعهده وزارت رفاه است و پیشنهاداتی نیز دراین زمینه ارایه داده است.
وی اضافه کرد: یک نکته دیگر اینکه تمرکز طرح نباید فقط روی مسکن ملکی باشد، برای اینکه تعداد مسکن تولید شده محدود است و گروه هایی هم هستند که توان خرید مسکن ندارند و می توان حمایت هایی از مستأجران داشت.
در این جلسه آزاده شهاب کارشناس حوزه مسکن پیرامون فقر مسکن در ایران به ارائه نتایج مطالعه ای پیرامون این مساله پرداخت و اظهار داشت: برمبنای برنامه اسکان بشر سازمان ملل متحد و احصای مفاهیم مورد نظر و منطبق در ایران، فقر مسکن را می توان تعریف کرد.
وی اضافه کرد: بر این اساس ۲ شاخص «بد مسکنی» و «عدم دسترسی به مسکن مقرون به صرفه» بعنوان فاکتورهای تعریف مسکن تعیین شده اند؛ بد مسکنی یعنی درصد افرادی که حداقل در یکی از ابعاد مسکن (دسترسی به آب، دسترسی به سرویس بهداشتی، مکان زندگی کافی، مسکن بادوام و امنیت تصدی) گرفتار محرومیت هستند.
وی اضافه کرد: عدم دسترسی به مسکن مقرون به صرفه نیز یعنی درصد افرادی که سهم مسکن، بیش از ۳۰ درصد هزینه های آنهاست که بطور خاص جمعیت مورد نظر برنامه های حمایتی مسکن را شامل می شوند.
شهاب در ادامه فاکتورهای اندازه گیری فقر مسکن را برشمرد و اظهار داشت: درصد جمعیت فاقد آب شرب لوله کشی، درصد جمعیت فاقد حمام و سرویس بهداشتی، شاخص زیربنای واحد مسکونی، شاخص تراکم خانوار در واحد مسکونی، شاخص مصالح ساختمان و عمر بنا (درصد خانوارهایی که در سکونتگاه بی دوام زندگی می کنند)، نسبت خانوارهای دارای سند مالکیت نسبت به عرصه، اعیان یا هردو، شاخص سهم مسکن در هزینه خانوار شهری و شاخص دسترسی به مسکن از این جمله است.
این پژوهشگر به ارائه تصویر فقر مسکن در ایران پرداخت و اظهار داشت: با اهمیت ترین چالش فقر مسکن در مناطق شهری، عدم دسترسی به مسکن مقرون به صرفه و با اهمیت ترین چالش فقر مسکن در مناطق روستایی، بد مسکنی است که علت اصلی آن نوع «مصالح» به کار رفته است.
وی افزود: بر این اساس، نرخ عدم دسترسی به مسکن مقرون به صرفه در مناطق شهری ۴۹ درصد (۹.۵ میلیون خانوار) و نرخ بد مسکنی در مناطق روستایی ۴۰ درصد (۲.۴ میلیون خانوار) است.
۴۱ درصد خانوارهای کشور در سال ۹۹ گرفتار عدم دسترسی به مسکن مقرون به صرفه / تهرانی ها در صدر این جدول
وی همین طور به بررسی فاکتورهای فقر مسکن در دهه ۹۰ پرداخت و اظهار داشت: شاخص عدم دسترسی مقرون به صرفه در این بازه زمانی دارای روند افزایشی بوده است بطوریکه در سال ۱۳۹۰ حدود ۳۳ درصد و در سال ۱۳۹۹ حدود ۴۱ درصد خانوارهای کشور دارای سهم مسکن بیش از ۳۰ درصد در هزینه زندگی شأن بوده اند. همین طور نرخ بد مسکنی (محرومیت در حداقل یکی از ابعاد مسکن) دارای روند نزولی بوده است.
بالاترین نرخ بد مسکنی به هرمزگان رسید
شهاب اضافه کرد: نرخ متوسط کشوری بد مسکنی (خانوار دارای حداقل یک محرومیت مسکن) در کشور در سال ۱۳۹۹ حدود ۱۹ درصد است که در این میان بالاترین نرخ بد مسکنی مربوط به استان هرمزگان با ۶۴.۷۵ درصد و پایین ترین نرخ بد مسکنی مربوط به استان ایلام با ۴.۳۰ درصد است.
وی آمار خانوارهای فاقد مسکن مقرون به صرفه در سال ۱۳۹۹ را نیز اعلام نمود و اظهار داشت: نرخ متوسط کشوری این شاخص ۴۱ درصد است که تهران با ۸۱ درصد بالاترین نرخ و خراسان جنوبی با ۹ درصد پایین ترین آمار را دارد.
این کارشناس افزود: همین طور نرخ خانوار فاقد مسکن مقرون به صرفه (مستأجران) در سال ۱۳۹۹ نیز ۵۷ درصد است که بالاترین نرخ مربوط به تهران با ۷۹.۹ درصد و پایین ترین نرخ مربوط به خراسان جنوبی با ۸.۳ درصد است.
وی با بیان اینکه فاکتورهای فقر مسکن در خانوارهای فقیر دوبرابر این شاخص ها در خانوارهای غیر فقیر است، اظهار داشت: فقیر به خانواری اطلاق می شود که میزان درآمدش زیرخط فقر مطلق است. همچنین، فاکتورهای فقر مسکن در خانوارهای زن سرپرست دارای تفاوت معناداری نسبت به مرد سرپرست است.
محروم ترین استانهای کشور برمبنای فاکتورهای بخش مسکن
وی همین طور محروم ترین استانهای کشور برمبنای فاکتورهای بخش مسکن را نیز اعلام و اظهار نمود: محروم ترین استانهای کشور در بخش مسکن، سیستان و بلوچستان و کرمان هستند که در ۵ شاخص از ۶ شاخص مورد بررسی در بخش مسکن در وضعیت بدتری از میانگین کشوری قرار دارند.
شهاب درباره سهم مسکن در هزینه خانوار در دهه ۹۰ نیز توضیح داد و اظهار نمود: روند افزایش سهم هزینه مسکن در کشور از سال ۱۳۹۷ با سرعت بیشتری نسبت به سالهای گذشته بالا رفته است و شرایط اقتصادی از دلیلهای اصلی این رخداد شمرده می شود. بر این اساس سهم هزینه مسکن در سبد هزینه خانوار در ایران حدود ۱.۷ برابر این نسبت در اتحادیه اروپا و منطقه یورو بوده است.
نرخ فقر در خانوارهای مستأجر شهری و روستایی
این پژوهشگر آماری از مستأجران در سال ۹۹ ارائه کرد و اظهار داشت: آمار متوسط کشوری مستأجران ۱۹ درصد است؛ تهران با ۲۹.۳ درصد بیشترین میزان مستأجر و آذربایجان شرقی با ۷.۴ درصد پایین ترین میزان مستأجران را داراست. درصد خانوار مستأجر با هزینه مسکن بیش از ۳۰ درصد در بخش روستایی ۶ درصد و در بخش شهری ۹۴ درصد است. همین طور نرخ فقر در خانوار مستأجر در بخش شهری ۲۷ و در بخش روستایی ۱۷ درصد است.
وی افزود: درصد خانوار مستأجر شهری دارای هزینه مسکن بیش از ۳۰ درصد در سبد هزینه خانوار در سال ۱۳۹۹ مبین آنست که نرخ متوسط در مناطق شهری ۵۹ درصد است که در بالاترین و پایین ترین نرخ خود، در تهران ۸۰.۴ و در خراسان جنوبی ۹ درصد است.
شهاب با اشاره به این که مقایسه فاکتورهای رفاهی مستأجران و غیر مستأجران با متوسط کل کشور در سال ۱۳۹۹ نشان میدهد که مستأجران جهت برطرف نمودن نیاز سرپناه از سایر هزینه ها و لذت های زندگی می کاهند و در معرض لطمه پذیری بیشتری در جامعه هستند، اظهار داشت: در دهه ۹۰ سهم هزینه مسکن در هزینه خانوار گروه مستأجران همیشه بالاتر از غیر مستأجران (۱.۱۳ برابر) است. با بررسی فاکتورهای فقر مسکن می توان اظهار داشت که مشکل اصلی مستأجران عدم دسترسی به مسکن مقرون به صرفه است.
وی همین طور به روند شناسایی گروه جمعیتی لطمه پذیر مستأجران در سال ۱۳۹۹ پرداخت و عنوان کرد: برآورد هزینه مسکن خانوار مستأجر شهرنشین روی خط فقر در سال ۱۴۰۱، نشان میدهد که بطور متوسط هزینه مستاجرین نزدیک به خط فقر ماهیانه حدود ۲ میلیون و ۴۵۴ هزار تومان است که در بالاترین نرخ در تهران ۳ میلیون و ۸۲۲ هزار تومان و در پایین ترین نرخ در خراسان جنوبی ۸۳۷ هزار تومان است.
این پژوهشگر در بخش دیگری از سخنانش به تبیین انواع سیاست های حمایتی مستأجران شامل مسکن اجتماعی اجاره ای، کمک هزینه اجاره، انواع کنترل اجاره بها در سطوح اولیه، قاعده گذاری حداقل کیفیت برای اجاره مسکن و تخفیف های مالیاتی پرداخت.
وی در توضیح طرح پیشنهادی کمک هزینه اجاره اظهار داشت: سناریوی اول پشتیبانی از ۳ دهک اول درآمدی است که گروه پیشنهادی برای حمایت، خانوار مستأجر شهرنشین فاقد درآمد ثابت دارای حداقل ۳ فرزند زیر ۲۵ سال در ۳ دهک اول، خانوار مستأجر شهرنشین فاقد درآمد ثابت و دارای فرزند زیر ۱۸ سال در ۳ دهک اول، خانوار مستأجر شهرنشین زن سرپرست دارای فرزند زیر ۱۸ سال با بعد بیش از ۲ نفر در ۳ دهک اول درآمدی و بازنشستگان مستأجر شهرنشین در ۳ دهک اول است.
شهاب اضافه کرد: جمعیت برآوردی این طرح ۱.۳۸ میلیون خانوار و منابع مورد نیاز ۲۲.۲۶ هزار میلیارد تومان است. در سناریوی دوم که پشتیبانی از ۵ دهک درآمدی اول را دربرمی گیرد جمعیت برآوردی ۱.۸۸ میلیون خانوار و منابع مورد نیاز ۲۷.۶۷ هزار میلیارد تومان است و تامین منابع از محل افزایش پایه های مالیاتی در بخش مسکن مانند مالیات سالانه مسکن در نظر گرفته است.
منبع: modelkids.ir