حیوان بیچاره از یک سو می دود و مردمی که فریاد می زنند از همه سو. با این وجود گوشیهای موبایلشان هم از دستشان نمی افتد و باید این لحظه ها را هم ثبت کنند! پس از ساعت ها تعقیب و گریز صدای چند شلیک می آید و زندگی پلنگ قائمشهر یک آخر تراژیک می یابد.
هیچکس برای برخورد با حیوانی که راهش را گم کرده آموزش ندیده است؛ نه آتش نشانی، نه هلال احمر، نه مردم و نه حتی محیط زیست. در نهایت راهی جز شلیک برای پلیس باقی نمی ماند!
اما این داستان در همان روز تمام نمی گردد. در سویی دیگر از ایران، عده ای با تراکتور در صدد گرفتن یک خرس بودند که کمرش را می شکنند و آن حیوان بیچاره هم تلف می شود.
در حالی که فیلم هایی از جان دادن حیوانات کم یاب در کشور ما ثبت و ضبط می شوند، در شبکه های اجتماعی صحنه هایی از رویارویی انسان ها در آنسوی دنیا دست به دست می شود که رهگذران برای عبور پلنگ مادر و فرزندانش از خیابان منتظر می مانند یا ویدئوی دیگر چند طبیعت گرد از خرسی که روبه رویشان در رودخانه جست وخیز می کند و با لذت تصویرش را ثبت می کنند.
به نظر می رسد یک تفاوت مهم بین ما و آنان وجود دارد. آنان برای مواجهه با چنین صحنه هایی آموزش دیده اند و ما نه. اما چه کسی مسئول است تا به مردم آموزش دهد؟ سازمان محافظت از محیط زیست که حتی اسلحه بیهوشی هم ندارد؟
البته بی انصافی است که بگوییم هیچ فرهنگ سازی ای هم در این حوزه نشده است. نقش یوزپلنگ ایرانی روی لباس های پرحاشیه تیم ملی هم به تنهایی کار بزرگی بود و به همه دنیا نشان داد که ما هم از این دست حیوانات داریم اما محافظت از آنان برایمان کمی دشوار است. گرچه در جهت برنامه های آموزشی در این حوزه میتوان به سریال «پایتخت» هم اشاره نمود. زمانی که بهبود فریبا از مکالمه اش با پلنگ مازندران برای مهمانانش می گوید و ناجی حیوان می شود اما خودش ناکار.
در حالی که خیلی از کشورها همچون آلمان شبکه هایی مختص آموزش مواجهه انسان با حیوانات دارند و کودکانشان را برای دوستی با حیوانات تربیت می کنند، ما نه تنها هیچ برنامه ای در این حوزه نداریم بلکه در مواقعی از آن سوی بام می افتیم و یک حیوان را وسیله بازی فرزندانمان قرار می دهیم تا مبادا آب در دلش تکان بخورد؛ حالا می خواهد آن حیوان جوجه رنگی باشد یا خرگوش، سگ یا همستر.
با وجود آنکه نیاکان ما در گذشته به حیوانات روی خوش نشان می دادند و حتی برای آنان وقف می کردند اما هنگام نقل داستان که می رسد «انتری که لوطی اش مرده بود» دهان به دهان می شود و پای باورهای عامیانه گذشته از جان سختی سگ و نازاکردن موی گربه وسط می آید. تصاویر بجامانده ناصرالدین شاه با پلنگ هایی که شکار کرده هم سرآمد همه اسناد حیوان دوستی مان است! اما شاید افراد کمی بدانند یکی از موقوفات جالب و عجیب در سالهای دور در مشهد مقدس موقوفه هایی برای سگ ها بوده است. این موقوفات، در واقع محل هایی برای نگهداری سگ ها بوده، حیواناتی که همراه با کاروان های زائرین مشهد مقدس بوده اند و برای حفظ حرمت حرم مطهر امام رضا (ع) اجازه ورود به محدوده حرم را پیدا نمی کرده اند. صاحبان این سگ ها به موقوفه هایی که بدین منظور راه اندازی شده بود می رفتند و سگ ها را به آنجا می سپردند تا ضمن نگهداری، خوراکشان هم تامین گردد.
«متاسفانه حتی در کتاب های درسی، آموزشی در زمینه ی چگونگی برخورد با حیوانات وجود ندارد. حتی درباره ارزش حضور حیوانات در طبیعت هم مبحثی ذکر نشده است. برای مثال پلنگ، حیوانات بیمار یا پیر در طبیعت را از بین می برد و همین مبحث از انتقال بیماری ها به حیوانات دیگر جلوگیری می کند ازاین رو پلنگ در طبیعت نقش مهم و پررنگی دارد.»
این صحبت های هوشنگ ضیائی – کارشناس حیات وحش ومدرس دانشگاه – است که به ایسنا می گوید: «باید در این حوزه آموزش های لازم به مردم بخصوص کودکان داده شود چون که تا وقتی حیوان آزار نبیند به انسان حمله نمی کند.»
او همینطور معتقد است: «در سالهای اخیر به دلیل کم شدن طعمه پلنگ، پلنگ ها بخصوص آنانی که بدلایلی قادر به شکار نیستند در جست وجوی غذا بخصوص سگ ها که به آن علاقه بسیاری دارند در اطراف شهرها و روستاها پرسه می زنند. یکی از دوستانِ ساکن کُردان با من تماس گرفت که حیوانی یکی از سگ هایش را برده. وقتی بررسی کردم متوجه وجود آثار پلنگ شدم. در خیلی از نقاط ایران همچون ورجین، پلنگ ها در اطراف شهر دیده می شوند که خیلی از آنها برای شکار سگ می آیند. این مورد طبیعی است و حتی درهندوستان هم پلنگ ها آزادانه در شهرها رفت و آمد می کنند و از سوی مردم هم آزرده نمی شوند. گاهی اوقات پلنگ ها برای دسترسی به شکار خود فاصله بسیاری را طی می کنند. برای مثال به تازگی دوربین نصب شده در جزیره اشک واقع در پارک ملی دریاچه ارومیه تصاویری از یک پلنگ را برای نخستین بار ثبت و مخابره کرد که اتفاق نادری بود چون زیستگاه پلنگ که دامنه های کوه سهند است، ده ها کیلومتر با جزیره فاصله دارد و حیوان برای رسیدن به این جزیره باید فواصل زیادی را از بین اماکن مسکونی، لجن زارها، آب های عمیق و کم عمق بپیماید.»
این مدرس دانشگاه در حوزه حیات وحش با اشاره به اینکه مردم ما با حیوانات حدودا بیگانه اند، ادامه می دهد: «ما از لحاظ تنوع زیستی جزء کشورهای تراز اول دنیا هستیم اما از نظر حفاظت، کشورهای عقب افتاده از ما پیش روترند و دلیل این امر هم نبود آموزش های لازم در کشور ماست. در خیلی از کشورها باغ وحش های متفاوتی در سطح محلی، استانی و ملی وجود دارند و کودکان در این محل ها با حیوانات آشنا می شوند و در اغلب کشورها باغ وحش ویژه کودکان هم وجود دارد تا آنان از نزدیک با حیوانات آشنا گردند و بتوانند حیوانات را لمس کنند. با این کار ارتباط عاطفی بین حیوانات و کودکان بوجود می آید اما در کشور ما اینطور نیست و علاوه بر آن داستان های عجیب و غریبی برای کودکان دهان به دهان نقل شده است. حتی در اشعار هم نمونه های آن وجود داشته مثل شعر سعدی که می گوید: «ترحم بر پلنگ تیز دندان / ستمکاری بود بر گوسپندان».
ضیایی می گوید: «بطور کلی خانواده ها تصویر چندان خوبی از حیوانات ندارند و همیشه ترس بی موردی در این حوزه وجود دارد. رسانه های خارجی درباره حیوانات برنامه های آموزشی بسیاری می سازند اما در کشور ما تا چه اندازه درباره ارزش های حیات وحش و چگونگی برخورد با حیوانات برنامه ساخته شده یا می شود؟ در خیلی از کشورها برای کودکان و نوجوانان تورهای طبیعت گردی برگزار می کنند که این امر در کشور ما هم بتازگی شروع شده اما بدرستی اجرا نمی گردد. متاسفانه حتی خیلی از دانشجویان رشته محیط زیست هم پایشان را از شهر بیرون نگذاشته اند در حالیکه پنجاه درصد کار آنان در طبیعت است.»
او به پارک پردیسان هم اشاره می کند: «قرار بود پارک پردیسان بزرگ ترین پارک طبیعت خاورمیانه شود و اقلیم های مختلف ایرانی از زیستگاه هیرکانی گرفته تا تالاب بندرانزلی و کویر ایران با گونه های جانوری در آن راه اندازی شود اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد و ما فعلاً تلاش می نماییم تا اراضی آنرا از دستبرد زمین خواران و رانت خواران حفظ نماییم. وجود چنین فضاهایی روی ذهنیت کودکان و حتی دانشجویان اثرات مثبتی به جا می گذارد. وقتی جوانان با فضای محیط زیست کشورشان بیگانه اند چطور می توانند در محافظت از حیات وحش و محیط زیست کشورشان موفق باشند و در این حوزه تحصیل کنند؟»
ضیایی معتقد است: «اتفاقی که برای پلنگ در شهر قائمشهر افتاد یک نمونه نادر بود و امیدوارم دیگر شاهد چنین صحنه هایی نباشیم اما نباید فراموش نماییم که خیلی از مردم دنبال پلنگ کردند، حیوان که اوایل آرام بود، بسیار وحشت کرد، حتی در این حین دو مامور هم صدمه دیدند. متاسفانه نیروهای محیط زیست وسایل و ابزار کافی در اختیار ندارند و آموزش کافی برای چگونگی بیهوش کردن حیوانات را ندیده اند چه برسد به ماموران نیروی انتظامی. لازم است به نیروهای انتظامی و آتش نشانی آموزش های لازم برای مواجه شدن با این گونه اتفاقات داده شود. به عقیده من نیروهای انتظامی در صورت مشاهده حیوانات اینچنینی باید از هر گونه اقدامی که باعث ترس حیوان می شود جلوگیری نمایند و زمانی که حیوان به یک مکان پناه می برد، تا آمدن کارشناسان محیط زیست صبر و از نردیک شدن به آن اجتناب کنند. قصد من کم اهمیت جلوه دادن اتفاق پیش آمده نیست اما اگر پلنگ سرگردان و خشمگین در قائمشهر به انسانی صدمه وارد می کرد، مسلما عملکرد نیروی انتظامی که آنجا حضور داشت از جانب رسانه ها و مردم زیر سوال می رفت.»
منبع: مدل کودک