مدل کودک: یک کارشناس فرهنگی در یادداشتی با عنوان «از انعطافپذیری فرهنگ ایرانیان تا اشرافیت فرهنگی مدرن» از رواج فرهنگ اشرافی گری در بین برخی مسئولان انتقاد کرده است.
به گزارش ایسنا، متن یادداشت علی معروفی به این شرح است: «انقلاب اسلامی ایران، اساساً انقلابی فرهنگی بوده است. رهبر معظم انقلاب در سالهای بعد از انقلاب با عبارت های مختلفی بر مباحث فرهنگی و ضرورت توجه ویژه به این حوزه تاکید فرمودند و در دهه هشتاد نیز بحث مهندسی فرهنگی را برمبنای نوعی آسیب شناسی فرهنگی و در جهت پیشرفت متناسب با انقلاب مطرح و تدوین سند مهندسی را مطالبه کردند و در دیدار با هیئت دولت جدید نیز ایشان مجدداً بحث بازسازی فرهنگ را مطرح نمودند که گویای این واقعیت است که وضعیت فرهنگی کشور و پیشبرد و مدیریت عرصه فرهنگی، مطلوب نبوده است.
«قوت و غنا» و ماندگاری و ادامه ناگسسته و چند هزار سالهی فرهنگ ایرانی از همین خصلت تطبیق پذیر و انعطاف پذیر آن سرچشمه می گیرد. فرهنگ ایرانی در دوران دراز و چندهزارسالهی تحول سخت ترین، کوبنده ترین و مرگبارترین ضربه ها را به خود دیده که هریک از آنها برای در هم شکستن و فرو ریختن انسجام هر فرهنگی کفایت می کند ولی فرهنگ ایرانی هربار زیر این ضربه ها کمر راست کرد و تدام و حیات فرهنگی اش را باردیگر از سرگرفت و بعد از چندی شکوفا شد. برای اینکه همیشه این آمادگی را داشت که از فرهنگ های پیچیده تر و برتر از خود، فرهنگ آموزی کند و به فرهنگ های ساده تر و پست تر از خود، شیوه های زندگی کردن در سطوح فرهنگی پیچیده تر را بیاموزد.
فرهنگ ایرانی در سراسر دوران دراز تحول خود هیچ گاه هیچ منطقه و ناحیه و قوم و فرهنگی را بیگانه از خود نمی دید و پیوسته با اقوام و فرهنگ های دیگر جهان احساس همدلی و یگانگی می کرد. هویت و ماهیت فرهنگی اقوام ایرانی از بطن همین گفت وگوی فرهنگی با اقوام دیگر جهان شکل گرفته و پیوسته از همین ارتباط متقابل فرهنگی مایه ور می شده است.
ایران و فرهنگ ایران یکی از مدرن ترین کشورهای خاورمیانه و آسیاست. دلیل این توضیح، این است که از نظر فنی و صنعتی توسعه یافته، یعنی پیشرفت هایی که ما داریم در بسیاری رشته ها گرچه در توازن نیستند اما وجود داشته و دارد. در انتخابات ها مشخص شده اگر هشتاد درصد از ایرانیها توسط ستادهای انتخاباتی جذب شده باشند، ستاد انتخابات پیروزمندانه ای خواهند داشت و اگر نه، شکست خواهد خورد.
در بعضی از تعاریف بر نقش نظام سرمایه داری و رسانه های گروهی در گسترش و شکل گیری فرهنگ عامه تاکید شده است و برخی نیز آنرا در مقابل نگاه ها و رویکرد های نخبه گرایانه به فرهنگ قرار می هند یعنی آن چه از اشرافیت فرهنگی مدرن تا نمونهی دیگر حملهی مغول ها به چین بود. مغول ها چین را فتح کردند اما بعد از نیم قرن، نهضتی سراسری چین را درگرفت که مغول ها را از کشور بیرون راندند. اما قدرت بی همتای جذب و ادغام فرهنگ ایرانی حتی بعد از آزمایش سخت و خونین حملهی مغول به خوبی برآمد و نشان داد که هاضمهی این فرهنگ حتی توان بلع دیرجوش ترین و ناپزترین اقوام و فرهنگ ها را نیز دارد. مغولان در این زمان تحت تأثیر فرهنگ ایرانی به این نکته پی برده بودند که ادامهی این روش امکان پذیر نیست و باید سیاست غارتگرانه شان را در مقابل اقوام و فرهنگ ایران دگرگون سازند. با همهی این انعطاف پذیری و نرمش فرهنگ ایرانی در مقابل فرهنگ های بیگانه، حس خودآگاهی اقوام ایرانی نسبت به فرهنگ شان در طول تاریخ ایران پابرجا بوده است که به عده کثیری از مردم و نه نخبگان مربوط می شود.
اصلا آیا اشرافی گری جزئی از فرهنگ ما بود یا نه؟ تعدادی از محققین به وصله زدن کلمه فئودالیسم به فرهنگ ایرانی هم اعتراض دارند و معتقدند جامعه ایران جامعه ای فئودال نبود که بعدش سرمایه داری هم بشود. این ها فرهنگ و متعلقات غرب است که بصورت واژه به فرهنگ سیاسی و اجتماعی ایران سرایت کرده اند.
با توجه به این همه دعوای غربی بودن علوم انسانی، اما خیلی از سیاست مداران نوپا از واژه های غربی مانند «اشرافی گری» برای کوبیدن رقبای خود استفاده می نمایند. پس باید بمانیم از این سیاستی که به آسانی هر پولداری را اشرافی تصور می کنند، غافل از اینکه شاید این افراد با سیلی صورت خودرا سرخ کنند و فقط پول غذا و غیره خودرا صرف اتوی لباس خود کرده اند. ما همه مان خیلی از اینگونه پولداران را می شناسیم که به خاطر تحولات سیاسی بی نان و نوا شدند و مابقی عمر خودرا با سیلی سپری می کنند در صورتیکه روز و شب مردم بدون حسرت زندگی ایشان نمی گذرد. (۱)
اینکه درباره دیگران هر طور که می خواهی فکر کنی، با هرکس هر طور که دوست داری برخورد کنی و نگاهی از بالا به پایین نسبت به مردم جامعه داشته باشی دقیقاً همان نگاه اشرافی گری جدید است که اگر این نوع نگاه ادامه پیدا کند اثرات مخربی بر روی جامعه خواهد گذاشت.
واکاوی شرایط کشور نشان میدهد انقلاب اسلامی در چند مقطع تاریخی با آفتی جدی به نام «اشرافیت مدیریتی» و شکل گیری طبقه «مدیران اشرافی» روبه رو شده است. این آفت نشانه هایی دارد که همچون آن «جدا شدن مسئولان از عامه مردم»، «پیگیری خواسته های طبقه خاص و ممتاز»، «بی توجهی به اقشار محروم و مستضعف»، «افتادن در ورطه مسابقه کسب ثروت» و در نهایت «سبک زندگی تجملی، اشرافی و به دوراز مردم مستضعف» تعدادی از علایم این بیماری ست.
تجمّل گرایی، مصرف گرایی، و دور شدن از عدالت، بیان کننده ترویج اشرافی گری در مرکز قوی ترین و کارآمدترین رسانه موجود در کشور است. خیلی از مشکلات و معضل های اجتماعی و فرهنگی امروز جامعه ما، ریشه در سیاست های اقتصادی گذشته دارد و این مشکلات عظیم ظرف چند سال حل نخواهد شد. شیوع اشرافی گری و مصرف گرایی، و اولویت یافتن رفاه فردی بر رفاه جمعی، کم رنگ شدن ارزش ها را در پی خواهد داشت. به واقع می توان از تجمّل گرایی و مصرف زدگی بعنوان ام ّالفساد همه رذایل نام برد. پس در بحث حاضر تلاش شده مهم ترین بیماری جوامع به نام «تجمّل» که ریشه اصلی آن نابرابری و اختلافات اجتماعی و طبقاتی ست، مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. کسانی که به فرهنگ اشرافی گری و سازش با غرب روی آورده اند، نمی توانند مدعی فاصله گرفتن مردم از آرمان های انقلاب اسلامی شوند.
اشرافی گری، رفاه طلبی، اتلاف منابع و پارتی بازی و باندبازی و گروه گرایی های رایج در کشور با عنوان های گوناگون، بدون رعایت اصول و ضوابط خاص اسلامی، با اهداف عالی نظام، امام و رهبری هیچ سنخیتی ندارد. اشرافی گری مسئولان و کارگزاران نظام نیز با روحیه خدمت رسانی به مردم مغایرت دارد. خدمت کردن به مردم نیازمند آنست که مسئولان نظام با مردم هم درد باشند، و از دغدغه ها و مشکلات آنها در هر شرایطی، آگاهی داشته باشند تا بتوانند در رفع یا کاهش آن کوشش کنند.
چهار دهه پیش در کشور ما انقلابی رخ داد که پیش برنده اصلی آن مستضعفان بودند و نظام برخاسته از آن مردم را، ولی نعمت مدیران می انگاشت. حالا مدیرانی – هرچند قلیل شمار – یافت می شوند که تفرعن آمیز به مردم می نگرند و خزانه بیت المال مسلمین را تامین کننده «هزینه های اوقات فراغت فرزندان خود» می انگارند. روشن است که هیچ نسبتی میان این دسته از مدیران با گفتمان انقلاب اسلامی وجود ندارد، اما مع الأسف هزینه های آن به پای نظام مقدس جمهوری اسلامی می رود. دلیل آن نیز وجود نگاهی خطرناکست که به دنبال تغییر هویت جمهوری اسلامی ست، به شکلی که از این نظام تنها نامی به ظاهر باقی بماند. همگی شنیده ایم که امام راحل عظیم الّشأن چگونه در مقابل اشرافیت دولتی هشدار داد و فرمود: «آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رییس جمهور ما خدای نخواسته، از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به کاخ نشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند، پیدا می شود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنند خدای نخواسته، و از این خوی بهادار کوخ نشینی خارج شوند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم».
(۱)- هیولای اشرافیت محمد زینالی اناری
منبع: مدل کودک