گفت وگو با علیرضا حسن زاده سرشاخ شدن فرهنگ با کرونا

گفت وگو با علیرضا حسن زاده سرشاخ شدن فرهنگ با کرونا

گفت وگو با علیرضا حسن زاده سرشاخ شدن فرهنگ با کرونا

علیرضا حسن زاده از تاثیراتی که کرونا در ابعاد متعدد زندگی ما داشته و تغییر برخی جنبه های فرهنگ می گوید.
این مردم شناس و رئیس پژوهشکده مردم شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در گفتگو با ایسنا، درباره سرشاخ شدن مقوله فرهنگ با کرونا، با تاکید بر الگوی توسعه چنین بیان نمود: توسعه چه در سطح ملّی و چه در سطح بین المللی اگر با دوقطبی سازی فقیر و غنی و کاخ و کوخ در کنار هم همراه باشد، جز مصیبت و بیماری، تحفه ای برای بشر نخواهد داشت. در عصر تغییرات اقلیمی بشر می بایست بفهمد که نمی تواند یک طرف دنیا را به بهشت، و طرف دیگر را به دوزخ تبدیل کند. همسایگی دوزخ و بهشت ممکن نیست. هم اکنون دنیا شبیه کشتی تایتانیک شده که طبقاتی است و متأسفانه مسافران کشتی کوه یخ را نمی بینند یا به بیان بهتر دیر می بینند.
از آن جایی که کرونا نخستین بیماری پاندمیک تجربه شده در دنیا نبوده و مشخصاً آخرین آن هم نیست، این مردم شناس درباره امکان و یا عدم امکان بازگشت جامعه به حالت اولیه پس از واکسیناسیون توضیح داد: الگوی توسعه در جهان بخصوص با نابرابری موجود در دنیا و هم صدمه هایی که به محیط زیست وارد شده، با چالش های اساسی روبه رو شده است. سرعت ظهور پاندمی ها و حرکت جغرافیایی آنها از یک قاره به قاره دیگر افزایش پیدا کرده و این مساله با تغییرات اقلیمی هم همزمان شده است. ازاین رو بشر در یک دوراهی ایستاده؛ تغییر مسیر توسعه یا ادامه پرخسارت آن. باید دید طرفداران کدام یک از این انتخاب دست بالا را خواهند داشت. در حالی امروزه از طرح های شگفت انگیزی چون شهرهای آکواریومی در مریخ و هم شهر-سفینه های سیّار در فضا صحبت می شود و سخن از تکنولوژی های حرکت در کهکشان هاست که بشر درحال نابود کردن زمین است. نابرابری بی داد می کند و با پولی که یک ثروتمند فضانوردی می کند، می شود چندبرابر مردم جهان را واکسینه کرد. به نظر می بایست در این جا بازاندیشی رخ دهد. از طرفی، فقر عامل گسترش پاندمی می شود. آیین های هندیان فقیر و گسترش بیماری به علت اشکال خاک سپاری و گسترش بیماری از راه رودخانه ها و آب های رودخانه ها جای تأمل دارد.
حسن زاده در پاسخ به سوالی درباره تاثیر تغییراتی که کرونا بر فاصله گرفتن افراد، گروههای دوستی، خانوادگی و گروههای شغلی از یکدیگر گذاشته است، بیان نمود: پویایی آیین ها امری طبیعی در خلال دوره های تاریخی است اما میتوان گفت منابع مهم هویت ایرانی که دارای خصوصیت بازنمودی قوی هستند، به صورت همزمان بُعدی بیناآیینی و بینامتنی دارند. این امر مانع از زوال آیین ها در خلال تاریخ طولانی ایران با وجود همه فراز و نشیب ها شده است. تغییر آیین ها در سطح نمادهای جانبی یا ابزاری است، نه نمادهای اصلی یا مسلط. مثلا نوروز و بُن مایه باززایی و تولد باردیگر در آن همیشه زنده می ماند حال آن که نمایش آن یا فضای نمایش آن امکان دارد گرفتار تغییر شود.
این مردم شناس درباره امکان دستخوش تغییرات شدنِ رسوم پس از آخر روند واکسیناسیون افزود: در دوره کرونا تفاوت در ظهور فضای سوم یا آستانه ای بوده یعنی آستانگی در حوزه (فضای) عمومی به سمت حوزه یا فضای مجازی حرکت کرده است. البته میتوان پیش بینی نمود که بعد از آخر کرونا با عنایت به اینکه سوگواری ها و اندوه ها در این دوره کامل نبوده و یکپارچه شدن شکل کامل نداشته، با برگزاری آیین های مختلف بعد از عادی شدن شرایط و محو شدن پاندمی روبه رو شویم.
حسن زاده معتقد است: مهم ترین اتفاقی که می تواند رخ دهد، بازاندیشی درباره وضعیت و الگوهای توسعه در جوامع است. آن طور که راپاپورت نشان داده آیین ها دارای بنیان های قوی زیست محیطی هستند و گونه ای اکولوژی مقدس را نمایندگی می کنند. در فرهنگ ایرانی این خصلت خیلی برجسته است؛ به صورتی که با سه مدل طبیعت و میراث طبیعی خویش را حفظ می کرد: روایی سازی، قدسی سازی و آیینی سازی. در دوره مدرنیزیشن کارکرد زیست محیطی آیین ها کاسته شده و گاه حتی عکس شده، مثل آتشسوزی جنگلها در سیزده به در. شاید زمان آن باشد که به گفتمان اکولوژی مقدس و بایوکراسی موجود در آیین های ایرانی بازگردیم.
او در ادامه می گوید: به همین دلیل، این نخستین بار نیست که مردم جهان و همچون ایران با اپیدمی مواجه می شوند. آیین های ایرانی در طاعون ها و وباهای گذشته و همچون آنفلوآنزای ۱۹۱۸ از بین نرفت. تغییر در سطح نمادهای جانبی خواهد بود، نه کلیدی.
اندیشه های کلی و جمع گرایانه فرهنگ ما با مفهوم فاصه گذاری اجتماعی در دوران کرونا در تعارض است. همین مساله سبب شده در بزنگاه های اجتماعی و مذهبی، خیل عظیمی از مردم با دیدگاه های مختلف، گرفتار درگیری شوند. رئیس پژوهشکده مردم شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری درباره تأثیرات ثانویه و احتمالی این درگیری ها این چنین اظهار داشت: علوم میراثی و هویتی نقشی بسیار مهم در دوره مدرن بازی می کنند. برای مثال مکانیسم و کارویژه بایوکراتیک آیین های ایرانی گرفتار صدمه و فراموشی شده و به این علت، در این دوره که با فراموشی ابعاد هستی شناختی آیین های ایرانی روبه رو هستیم، علوم میراثی می توانند نقشی مهم در ایجاد تفاهم بر سر تعریف چگونگی آیین ها در شرایط بحرانی چون پاندمی بازی کنند.
او با تاکید بر خصوصیت های «علوم میراثی» افزود: علوم میراثی به دو دسته قابل تقسیم هستند؛ علوم در رابطه با میراث ناملموس چون مردم شناسی و علوم در ارتباط با میراث ملموس. رابطه علوم میراثی یا همان علوم هویتی با هم میان رشته ای است. مردم شناسی «دانش کارگاهی» را به «دانش عمومی» تبدیل می کند و برعکس یعنی «فولک نالج» یا «اندیجینس نالج» را به «پابلیک نالج» تبدیل می کند. مثال بارز آن هم مثال ماهی آهنی در ادبیات مردم شناسی متأخر است. از نظر مردم شناسی، در آیین های ایرانی و فرهنگ زیارت، «شفا» مبتنی بر تشرّف است؛ یعنی در هستی شناسی و جهان بینی آیین های ما برای دستیابی به شفا باید به تشرّف رسید. به این علت، نفس حضور در آیین به ‍ویژه در دوره پاندمی به مفهوم دستیابی به شفا نیست بلکه خلوص باطنی و قلبی معیار اصلی است و این امر با ارزش های عرفانی تشیع همسو است. فرمایش «قبورنا فی قلوب من والانا، قبورنا فی قلوب شیعتنا» بر ارزش باطنی قلب دلالت دارد. در این جا لازم است پارادایم هایی چون آیین، علم و غیره با هم رابطه ای گفت وگویی داشته باشند و یکدیگر را نقض نکنند. این امر به توجه بیشتر به علوم میراثی و هویتی نیازمند است.
این مردم شناس و رئیس پژوهشکده مردم شناسی درباره تغییرات الگوهای مصرف در دوران کرونا این طور شرح می دهد: مدرنیزیشن سبک زندگی انسان را با سرعتی خیره کننده تغییر داد و این در شرایطی است که تغییر سبک زندگی با گسست از افق و سپهر سنّت های روستایی و عشایری و حتی شهر پیشامدرن همراه بود. انقلاب شهری و صنعتی در موج های نخست مدرنیته به انکار دانش بومی و فرهنگ های بومی و سنتی (و غیراروپایی) پرداخت و مرور انتقادی این پارادایم مدرن تنها در اواخر قرن بیستم امکان پذیر شد که سازمان هایی چون «یونسکو» و اندیشمندان مختلف اهمیت دانش بومی و سازگاری انسان با طبیعت را یادآور شدند. بر این اساس مفهوم «توسعه پایدار» به مفهوم توسعه ای سازگار با محیط زیست، بافت بومی و فرهنگی تعریف شد. اما هنوز مدل غالب توسعه، بدون توجه به محیط زیست و ارزش های بومی و ارزش هایی چون عدالت و حقوق برابر انسانی در جهان است. به این علت، جهان احتیاج به یک چرخش پارادیمی دارد تا الگوهای خویش را در مدلهای توسعه و سبک زندگی تغییر دهد.
حسن زاده افزود: این الگوها با صدمه جدی به طبیعت و محیط زیست و حتی میراث فرهنگی بشری همراه بوده اند. تغییرات اقلیمی حالا جهان را تهدید می کند. تنوع زیستی، گیاهی و جانوری درحال کاهش شدید می باشد. منظر طبیعی و میراثی صدمه دیده است. چنین الگویی از توسعه بشر را به جای بهشت به دوزخ می رساند. میزان صدمه ای که محیط زیست در قاره های مختلف در قرن ۲۰ و ۲۱ دیده، کل تاریخ بشر ندیده است. از طرفی، برتری اقتصاد و سیاست بر فرهنگ و حقوق انسانی ما را با جهانی دوقطبی مواجه می سازد که آبستن بحران های بزرگی چون بیماری و جنگ است و اخلاق به مفهوم احترام به دیگری، در آن غایب است. بعد از جنگ جهانی دوم، انسان آموخت که باید از نژادپرستی و قوم مداری دوری جوید. حال باید دید از پاندمی کرونا هم انسان درس می آموزد؟ فعلا که توزیع نابرابر کرونا که مورد اعتراض دبیر کل سازمان ملل هم قرار گرفت، نشان داده است که هنوز قدرت های بزرگی در جهان هستند که درسی از کرونا نگرفته اند. به نظر می آید جهان در سطح ملّی، منطقه ای و بین المللی باید این چرخش پارادایمی را پیش بگیرد: «الگوی توسعه پایدار با تاکید بر اقتصاد سبز و اقتصاد میراث و عدم تخریب محیط زیست و محیط های میراثی، احترام به حقوق حیوانات و گیاهان، اقتصاد حفظ و احیا به جای اقتصاد ساخت و ساز، حفظ تنوع زیستی و فرهنگی در جهان، برچیدن نابرابری در جهان و دوقطبی فقیر و غنی.»
رییس پژوهشکده مردم شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری درباره چالش های ارتباطات میان فردیِ خانوادگی در طول پاندمی تا به این جای کار این گونه اظهار داشت: نخست باید گفت نزدیکی اعضای خانواده به هم و پیمودن ساعاتی بیشتر با یکدیگر نتیجه ملموس پاندمی بوده است اما لزوماً این با هم بودن با صمیمت بیشتر توأم نبوده. ظاهراً میران تنش بخصوص در خانواده هایی که گرفتار صدمه هایی چون اعتیاد، فقر، بی کاری و عدم سازگاری هستند بیشتر بوده و در چارچوب «خشونت خانگی» در جهان خویش را نشان داده است. از طرفی فضای خانه به اصلی ترین فضای زندگی تبدیل شد که بسته به وسعت و فضای خانه اعضای خانواده شرایط مختلفی را تجربه کردند. طبیعی است که در خانه های کوچک و آپارتمانی فشار بیشتر بوده است و یکی از علل بی توجهی به قواعد سفر در دوره کرونا هم همین فشار فضای سخت و بسته خانه های آپارتمانی است. یکی از علل آستانه ای شدن آیین هایی چون «چهارشنبه سوری» هم در چند دهه اخیر همین بوده است.
او افزود: اصولاً مدل گردشگری داخلی ما حرکت از شهرهای آپارتمانی به شهرهای با معماری برون گرا و باز چون شهرهای استانهای شمالی است. جریان تبدیل شدن شمال ایران به خانه های ویلایی را هم باید در ناکارآمدی فضای شهری به مثابه فضای زندگی بخصوص در فضاهای خانگی و داخلی دید. طبیعی است که در این حالت جمعیت مثل موج از فضاهای محدود به سمت فضاهای باز حرکت می کند و گردشگری توده ای که صدمه زاترین نوع گردشگری می باشد، در کشور شکل می گیرد. اما گذشته از آن، مشکل دیگر صدمه هایی است که گروهی از کودکان همچون کودکان ایرانی به علت از دست دادن والدین خود در این دوره تجربه کرده اند که باید حتما برای حمایت عاطفی از آنان، سازمان ها و وزارت خانه های مسئول فکری کنند. در این دوره اهمیت دو فضا با عنایت به محدود شدن فضا و حوزه عمومی بر پایه فاصله اجتماعی و فیزیکی برجسته شد؛ یکی فضای «درون خانگی» و دیگری «فضای مجازی».
علیرضا حسن زاده درباره معانی سوگواری پیش و بعد از کرونا در جهان و ایران تصریح کرد: رویکردها در همه جای جهان، با وقوع کرونا به سمت الگوی «اندوه ناتمام»، «سوگواری ناقص» یا «آیین گذار ناقص» رفته است. البته کوشش شد تا با مجازی کردن آیین های سوگ این امر تا حدی جبران شود اما حقیقت آن است که بازپیوست آن نمی تواند در فضای مجازی چون فضای واقعی شکل گیرد. بر این اساس باید حمایت های عاطفی و روانی بیشتری از جامعه و اعضای آن صورت گیرد. اصولاً دوره کرونا با کاهش فضاهایی که به آن سوپاپ اطمینان می گویند، همراه می باشد. پیشتر آیین ها فشارهای روحی، اجتماعی و اقتصادی فرد را کاهش می دادند اما در این دوره طبیعی است که این نقش و کارکرد آیین تضعیف شود. به نظر می آید با موجی از برگزاری آیین ها یا آیینی شدن مضاعف جامعه در دوره پساکرونا روبه رو خواهیم بود و این امر محدود به ایران نیست و همه جوامع را دربر می گیرد.

منبع:

مدل کودک

تولید, جامعه, خانواده, کودک, مد و فشن

No description. Please update your profile.

~~||~~Comments Are Closed~~||~~