به گزارش مدل کودک «درباره چهارشنبه سوری حدودا همه چیز را می دانیم و درعین حال چیزی نمی دانیم!»
به گزارش مدل کودک به نقل از ایسنا، صدای منفجر کردن نارنجک و پرتاب ترقه و بعد از آن خبرهایی در خصوص مصدومان زودهنگام رسمی کهن در حالی چند روزی است به گوش می رسد که سال جاری هم همانند سال قبل بارها برای جلوگیری از این واقعه بخصوص در برای کمک به کادر درمان در ایام کرونایی اخطار داده شد!
چهارشنبه سوری یا با تصویر امروزی، چهارشنبه سوزی، آیینی که در سالهای اخیر ظاهری ناآشنا و حتی ترسناک به خود گرفته است نه فقط برای ما ایرانیان، بلکه برای کشورهایی چون افغانستان، تاجیکستان، ترکیه، جمهوری آذربایجان و… هم رسمی دیرین است که در ادبیات فارسی ریشه دوانده.
اما از سنت های متعدد این آیین برای اغلب ما تنها آتش سوزی و ترقه بازی و در نهایت رسیدن به بیمارستان سوانح سوختگی مانده است و دیگر کسی به رسم عبور سیاوش از آتش، از روی آتش نمی پرد و به نظر می آید چیزی از چهارشنبه سوری نمی دانیم. صفحه واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در اینباره آورده است: «درباره چهارشنبه سوری حدودا همه چیز را می دانیم و درعین حال چیزی نمی دانیم! مثلا نمی دانیم اولین بار در چه زمانی برگزار شده است! اما می دانیم که «سور» امکان دارد دو معنا داشته باشد: ۱- جشن، ۲- سرخ (که کنایه از تندرستی است).
به این ترتیب، چهارشنبه سوری یعنی «جشن چهارشنبه» یا «جشن طلب تندرستی [از آتش]» که در جمله معروفِ «زردی من از تو/ سرخی تو از من» دیده می شود.
از طرفی، می دانیم که در ایران باستان تقسیم بندی و نامگذاری روزها بدین سان نبوده است. این جشن در شب آخر سال برگزار می شده و «شب سوری» نامیده می شده است. احتمال داده می شود که چون در نزد عرب چهارشنبه روز نامیمون و بدشگونی بوده است، ایرانیانِ تازه مسلمان جشن خویش را به این روز منتقل کرده اند.
هرچه باشد، هدف از آن جشن و آتش بازی بوده است و نه جنگ و آتش افروزی.»
این صفحه همینطور در توضیحی درمورد برخی رسم های چهارشنبه سوری که البته امروزه به نظر از میان ما رفته، ابتدا با شرح مراسم «فالگوش ایستادن» نوشته است: «یکی از رسم های کهن چهارشنبه سوری فالگوش ایستادن است. در گذشته، پس از غروب چهارشنبه سوری، بر سر معبرها، پشت درها یا بالای بام ها که مشرف بر کوی بود، به صورت ناشناس می ایستادند و حرف هایی را که از سر اتفاق میان رهگذران ردوبدل می شد، با حاجت خود مطابقت می دادند و به این ترتیب، فال می گرفتند؛ یعنی اگر نخستین افرادی که از آن جا می گذشتند، در کلام خود سخن از شادی و رونق کسب و کار و ازدواج می گفتند، آن که به گوش ایستاده بود، فال خویش را خوش و شادمانه تعبیر می کرد و اگر از اندوه و غم می گفتند، فالی ناخوشایند برای خود انتظار داشتند.
امروز «فالگوش ایستادن» در معنای مجازیِ پنهانی به صحبت دیگران گوش کردن کاربرد دارد.»
علاوه بر این «قاشق زنی» هم چنین شرح داده شده است: «قاشق زنی، ملاقه زنی یا کف چِلِزی، که یکی از رسوم حدودا فراموش شده روزهای آخر سال است، ایرانی ها باستان معتقد بودند در پنج روز پایانیِ سال، ارواح درگذشتگان به خانه های خویشان و اقوام می روند. آنها هم آتشی را روی پشت بام خانه برمی افروختند تا دلیل راهِ ارواح مردگان باشد. در مراسم قاشق زنی، که شب چهارشنبه سوری انجام می شود، قاشق زن باید مانند ارواح سکوت اختیار کند و با زبان بدن مقصود خویش را منتقل کند و حاصل را در آشی به نام آش ابودَردا، که به نیت شفای بیماران پخته می شود، بریزد و کمی به اهل منزل بدهد و بقیه را به فقرا ببخشد.
مراسم قاشق زنی به مرور دستخوش تغییر شده است. این رسم دراصل یکی از رسوم زنانه بوده است، ولی امروز پسران نوجوان به قاشق زنی می پردازند و در برخی از جاها شعر می خوانند. مردم هم دیگر به آنها مواد لازم برای پختن آش نمی دهند، بلکه انواع شیرینی و تنقلات به آنها تعارف می کنند.»
منبع: modelkids.ir