مدل كودك: «از دهم، پانزدهم ماه ذی الحجه كه بچه ها پارچه های سبز و سیاه بر سر چوب ها كرده علامت های حلبی تخته ای بر سر دست آورده دور كوچه ها به راه افتاده (محرم آمد عیدم عزا شد حسینم وارد كرب و بلا شد) می گفتند، مساجد و تكایا و حسینیه های شهر را آماده برای عزاداری می كردند.»
به گزارش مدل کودک به نقل از ایسنا، «جعفر شهری» را به صورتی استثنا و پدیده ای در تاریخ نگاری معاصر ایران می نامند، کسی که خیلی از دانسته های امروز از تهران در یک قرن گذشته خصوصاً در دوره قاجار از نوشته های وی به دست آمده است؛ زندگی روزمره مردم در تهران مانند سنت ها، آیین ها، رفتارها، مَثل ها، رخدادها و دگرگونی های تهران و مردم آن به زبانی روایی و همه فهم به روشی که می توان آنرا «عریان نویسی» نامید، توسط وی نوشته شده است. در واقع او هر چه را از تهران و ساکنان آن در دوره های قاجار و پهلوی اول می دانسته یا گرد کرده، به روشی از تاریخ نگاری که در ایران ویژه خود او به شمار می آید، تالیف کرده، به شکلی که او را شاهد صادق زمانه خود می دانند.
بعضی از تهران شناسان معتقدند «طهران قدیم» و «تاریخ اجتماعی طهران در قرن ۱۳» اگر توسط جعفر شهری نوشته نمی شدند ظرایفی که او از زندگی اجتماعی، تاریخی و اداب و رسوم مردم روایت می کند، هیچگاه ثبت و ضبط نمی شدند، که همچون آنها می توان به آداب و رسوم مردم در ماه های محرم و صفر اشاره نمود. شهری در دو جلد از کتاب پنج جلدی «طهران قدیم» خود به عزاداری محرم در قرن ۱۳ و رفتار مردم برای برگزاری این آیین در تهران پرداخته است، که همزمان با روزهای کرونایی و آغاز ماه محرم الحرام، از آغاز تا اختتام عزاداری های محرم نقل قول های وی منتشر می شود.
او برگزاری این آیین را این طور در تاریخ کشور ثبت کرده است: ««عزاداری محرم در تهران از قرن های متمادی معمول و مرسوم بوده همه ساله بر شکوه آن می افزود، تا قرن ۱۳ که به صورت بزرگترین نمایشات برمی آمد. از دهم، پانزدهم ماه ذی الحجه که بچه ها پارچه های سبز و سیاه بر سر چوب ها کرده علامت های حلبی تخت های بر سر دست آورده دور کوچه ها به راه افتاده (محرم آمد عیدم عزا شد حسینم وارد کرب و بلا شد) می گفتند، مساجد و تکایا و حسینیه های شهر را آماده برای عزاداری می ساختند یعنی چادرها و خیمه های روضه و تعزیه را بر سر پا کردند، مرثیه خوانی و روضه خوانی را شروع می کردند.»
از سال های دور یعنی از رسیدن طایفه بنی اسد به دشت کربلا و شناختن اجساد شهدا و به خاک سپردن ایشان و مویه کردن بر مزارش آن که روز سوم و به روایتی پنجم شهادت بوده مردم شیعه مذهب پنهانی و در زمان دیلمیان و دودمان صفویان بطور آشکار همه ساله در دهه محرم در بیستم صفر «اربعین حسینی» نامیده می شود، مجالس تذکاری در عزای آن بزرگوار برپا می داشتند تا سنه ۹۰۰ هجری قمری که «ملا حسین کاشفی هراتی» واعظ با بهره گیری از مقاتل و کتب گذشته ها در مقتل کتابی به نام «روضه الشهدا» تدوین و تمام کرده استفاده و استنساخ آنرا وقف آن گردانید و چون جامع ترین کتاب دراین زمینه بود که اطلاعات دیگر ائمه نیز در آن آمده بود در این ماه هرکس عقیده و سوادی داشت آنرا بر مردم خواند گریه می گرفت.
تا کم کم که این کتاب اجتماع مذهبی و دوستداران دوده را بر آن داشت تا در خانه ها و مساجد اوقاتی را برای روضه الشهداخوانی مخصوص گردانند و به خوش خوان ها و بهترخوان ها اجرتی بپردازند و چون اقبال مردم مشاهده شد کتابخوان ها تا حالت و شور بیشتری در شنوندگان ایجاد کنند کم کم مطالب آنرا از بر کرده چیزهایی نیز از خویش افزوده احوال غم و مرگ و عزاهایی که از خود و اجتماع نگریستند بر او اضافه کرده آنرا صورت تازه بخشیدند که آن گونه مجالس به محافل روضه خوانی و کتاب خوان آن به روضه خوان نامیده شد تا به امروز که روضه خوانی از شغل های پردرآمد معلوم شده هر کس سواد خواندن و نوشتن داشته باشد می تواند از آن بهره برده و مردمی را از دو گروه مشتری خود گرداند.
گروهی معتقد و جان به کف امام حسین که علاقه و اعتقاد به او عجین با خونشان بوده چنانکه گفته و نوشته شده است و سر به محبتشان گذارده و در سخت گیری های دولت ها و جلوگیری از عزاداری شان را در پستوها و صندوق خانه های خانه هایشان انجام داده به روش نداشتن چراغ حسین و استمرار بخشیدن ذکر مصیبت او متحمل مرارات و خطرات و لطمات آن گردیدند و گروه دوم متظاهرین به اعتقاد آنان از پلتیک بازان و سودجویان و کلاهبرداران و فریب کاران و خود نماها که آنرا به وسیله سوءاستفاده و نمایش خانه زندگی و کسب حرمت و اعتبار قرار بدهند.
دسته اول را که در منازل و بیغوله های خود بساط آن گسترده و دسته ای که در خانه ها و قصور عالیه برپا داشته و محلی هایی که هر جماعت در محلات خود مسجد و تکیه و حسینیه آنرا برقرار و برایش خیمه و دستگاه افراشته ترتیب می دادند و سمبل آن چادرهایی از یک تا سه چهار تائمه که در کمال استادی و زیبایی دوخت و پرداخته شده و جنس و مصالح و کار و هنر و نقش و نگارهای عالی در آنها به کار رفته که برخی از آنها بیننده را گرفتار شگفتی می نمود که از آن جمله بود؛ چادر مسجد جامع، چادر مسجد بزازها، چادر مسجد حاج سید عزیزالله، چادر مسجد ترک ها، چادر منزل حاج سید ریحان الله در کوچه حیاط شاهی (محله ای در اودلاجان). مخصوصاً چادر بزرگ تکیه دولت که نقش شیرهای ایستاده شمشیر به دست و شیرهای خفته خورشید به پشت که نور خورشید از ستیغ های هلال صورت آنها تُتُق می کشید و نقش طاووس ها و گل و برگ ها و حاشیه های زیبا و اشعار پرمغز و دلربا که اهل ذوق و شعر و ادب را مبهوت می کرد از چادرهایی بود که هرسال مشتاقان بسیار را به تماشای خود می کشید.
هر چادر را با یک یا چند ستون استوار کرده دامن آنها را با طناب های محکم که به میخ طویله هایی که بر پشت دیوارها و جلسه ای مکان آن تعبیه شده بود بسته سر پا می داشتند که خود این چادر زدن از مشاغل مخصوص منحصر به خودی بود که باید استادان ورزیده و خبرگان تجربه اندوخته بدان دست بزنند چه امکان آن داشت باد و طوفان های هنگام افراشتن و پس از آن سبب سقوط و تلف خود و خسارات و تلفات دیگر می شود و غالباً هم اهل این فرد این کار را افتخار آن و برای رضا و خشنودی امام همام اباعبدالله انجام داده هیچ مزد و منتی را نمی پذیرفتند و آنرا نوعی ثواب و عملگیش را در راه امام حسین توشه آخرت می دانستند.
مجلس روضه در مسجد جامع
منبع: مدل كودك