به گزارش مدل كودك اتحاد یار با یاران خوشست / پای مفهوم گیر صورت سركشست (صائب تبریزی)
در سال های اخیر كلمه دو قطبی را زیاد شنیده ایم. دو قطبی (Antagonism) به معنای تعارض یا پدید آمدن تشتت در افكار عمومی است. حالتی كه به باعث آن گروهی سیاسی یا اجتماعی درباره مسئله ای به زیر گروه های مخالف تقسیم می شوند.
دو قطبی گرچه بیشتر وجهه سیاسی دارد و اساسا به تعارض ها و تضادهای سیاسی اطلاق می شود اما عوارض و نتایج آن در فرهنگ و اجتماع قابل ردیابی است. چون دو قطبی مانع اصلی رشد جامعه مدنی و سد بزرگ در راه دستیبابی به فرهنگ دموكراسی است.
نمودهای دو قطبی در سال های اخیر
با اینكه اصطلاح دو قطبی جامعه در چند سال گذشته پرتكرار بوده اما سابقه آنرا در ادوار مختلف تاریخ می توان جستجو جست وجو كرد. البته وقتی عامل برچیدن حكومت سلطنتی پهلوی دو قطبی جامعه وقت دانسته شد، این نگاه هم پس از انقلاب اسلامی نمود پیدا كرد كه همه دو قطبی ها بد نیستند؛ مثل دو قطبی انقلاب و استكبار كه كلیدواژه اصلی انقلاب اسلامی هم بوده است.
همان گونه كه گفته شد دو قطبی پدیده نوظهوری نیست اما شاید حافظه تاریخی ما حالا بیشتر تا این حد یاری كند كه مصادیق دو قطبی های جامعه را از آغاز دهه ۹۰ برشماریم، بخصوص پس از انتخاب حسن روحانی بعنوان رئیس دولت یازدهم. در این مقطع با طرح برجام بعنوان مهمترین راه خروج كشور از بحران ها، دو قطبی موافقان و مخالفان برجام پدید آمد. از همان دوره دو قطبی ـ البته نه چندان شفاف ـ مخالفان جنگ و طرفداران تعامل با دنیا، با آنها كه از این مقوله ابایی ندارند، و به تبع آن دو قطبی عیان تر رابطه با غرب و مخالفان آن عنوان شد. حتی در یك دوره موافقان عصر موشك با طرفداران عصر گفتمان در مقابل هم قرار گرفتند.
در جریان دو دوره انتخابات ریاست جمهوری اخیر با كاندیداتوری حسن روحانی كه خویش را حقوقدان و متكی به این نوع گفتمان معرفی می كرد و جناح رقیبی كه برخی گروه ها آنرا نماد نگاه افراطی قلمداد می كردند؛ دو قطبی اعتدال ـ افراط ظهور كرد. همه این موارد فضای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه را در آستانه دو قطبی شدن قرار داده است.
رقابت های صفر و صدی
شاید اوج دو قطبی در روزهای نزدیك به انتخابات بروز پیدا كند اما متأسفانه در ماه های اخیر جامعه ایران با چالش هایی روبه رو بوده كه رقابت های صفر و صدی شرایط را به سمت دو قطبی شدن نزدیك كرده است. اعتراض های آبان ماه ۹۸ به دنبال افزایش قیمت بنزین، عملیات جنگ طلبانه و تروریستی دولت آمریكا ضد ایران كه به شهادت سردار قاسم سلیمانی ـ فرمانده نیروی سپاه قدس ـ منجر گردید و سقوط هواپیمای اوكراینی در اثر شلیك اشتباه موشك پدافندی ایران و شكل گیری تحركات دانشجویی و مردمی، فضا را به سمت دو قطبی شدن جامعه برد، چون در بعضی از این موارد بخصوص اعتراض های آبان و سقوط هواپیما، فضای مجازی و رسانه های داخلی و خارجی محل ظهور و بروز اختلاف نظرهای بنیادی بود؛ اختلاف هایی كه هر یك از طرفین تلاش می كنند با بدترین كلمات، طرف مقابل را مغلوب كنند. برای همین گاهی جای توكل به استدلال، به مغلطه، وارونه كردن حقیقت ها و متأسفانه دروغ متوسل می شوند.
ناراحت كننده است اما هر یك از گروه ها برای آنكه حقانیت فكر و صداقت و درستی خویش را ثابت كنند، به هر ابزاری دست می زنند. برای همین حتی بعضی از این افراد با وجود آنكه به اصول مذهبی یا اخلاقی پای بند هستند، در كمال ناباوری برخلاف دستورات صریح قرآنی و احادیث معصومان (ع) به رقیب خود برچسب می زنند و تلاش می كنند آبروی او را بریزند.
چرایی بروز دو قطبی در جامعه
مرحوم محمدامین قانعی راد بعنوان یك جامعه شناس نسبت به دو قطبی شدن ایران اخطار داده و معتقد بود كه ریشه دو قطبی، «پوپولیزم» (عوام گرایی) است كه سبب ایجاد شكاف های قومی، اجتماعی و مذهبی و در نهایت منجر به ایستادن دو ملت در مقابل هم می شود.
بنا به قول سیامك باقری چوكامی در مقاله «شرایط و نتایج دو قطبی شدن انتخابات بر امنیت، منافع و مصالح كشور»، «آستانه تحمل و سعه صدر نخبگان سیاسی، در فضای رقابتی بین گروه های مختلف جامعه اثرگذار است. این پژوهشگر با اشاره به نتیجه یك تحقیق میدانی تاكید دارد كه صفت صبر و تحمل در میان نخبگان سیاسی كشور در حد متوسط و بد است.»
كوشش برای متهم سازی مصداق بی صبری است. همینطور وجود بی انصافی در گفت وگوها و اختلاف نظرها از علل بروز دوقطبی های مخرب است. افزون بر این، ضعف قانون گرایی، ضعف ترجیح منافع ملی به منافع شخصی و بدتر از اینها جا زدن منافع شخصی به جای منافع ملی زمینه های بروز دوقطبی است.
تبعات اجتماعی و فرهنگی دو قطبی
همگان اعتراف دارند كه دوقطبی مخرب است، چون وحدت و انسجام ملی را نشانه می گیرد. در جامعه دوقطبی گروه هایی كه با هم مقابله می كنند برای رسیدن به مقصود خویش به هر ابزاری دست می یازند؛ مثل دروغ، تهمت، انتشار خبر جعلی، توهین و برچسب زنی و همه اینها آخر اخلاق و سقوط فرهنگ است. آن هم برای ما ایرانی ها كه ادعا داریم سابقه فرهنگی مان به چند هزار سال می رسد و خون پاك آریایی در رگ های ماست و از جانب دیگر ادعا می نماییم مسلمانیم؛ اسلامی كه افكار ماكیاولیستی را سخت رد می كند و اجازه نمی دهد برای رسیدن به هدف به هر ابزاری دست بیاویزیم.
خشونت از دیگر عوارض دوقطبی است. همینطور دوقطبی سبب دلزدگی و خستگی مردم و شكننده شدن جامعه می شود. به قول سیامك چوكامی اهداف آرمانی گروه ها در اثر دو قطبی شدن جامعه به سطح منافع شخصی و نهایتا حزبی افت می كند و در نتیجه مسائل فرعی جای مسائل اصلی را می گیرد.
راه های دوری از دو قطبی
زمانی می توانیم از تبعات دوقطبی شدن جامعه، یعنی نزاع در بین گروه های مختلف اجتماعی دوری نماییم كه بتوانیم فرهنگ دموكراسی را در خود تقویت نماییم. بنا به قول محسن مسرت، نویسنده مقاله فرهنگ دموكراسی، «زمانی فرهنگ دموكراسی در جامعه پا می گیرد كه اكثریت قابل ملاحظه افراد و گروه های اجتماعی و سیاسی، حق موجودیت یكدیگر و اقلیت های قومی، دینی و مذهبی را بدون هیچ قید و شرط به رسمیت بشناسند.»
ازاین رو تنها در شرایطی جامعه مدنی به پویایی می رسد كه فرهنگ دموكراسی را تمرین نماییم. برای داشتن این مهارت اجتماعی باید مهارت های پایه را در خود تقویت نماییم. برای مثال، شنیدن را تمرین نماییم و شنونده خوبی باشیم. مقصود و هدف اصلی طرف مقابل را درك نماییم. تلاش نماییم به كنه نظر او دست یابیم. دست از تقسم بندی های افراد به خودی و غیر خودی برداریم و یا حداقل به اظهارنظرهای گروه های مخالف خود «فكر» نماییم. هیچگاه مطلق اندیش نباشیم و با فرضیه های همیشه ثابت درباره آدم ها و نظراتشان قضاوت نكنیم.
شاید رواداری و همدلی چاره اصلی برون رفت از دو قطبی باشد. مهارتی كه اجازه می دهد ضمن درك دقیق نگاه و نظر دیگران، ریشه های اختلافات را درك نماییم و از همه مهم تر حداقل گاهی اوقات به طرف مقابل حق بدهیم.
همدلی سبب می شود بتوانیم عقاید مختلف را بشنویم، آنرا درك نماییم. درباره آنها تعقل نماییم و گاهی نظر مخالف را بپذیریم. نبود همدلی به قطع سبب تشدید تعارضات در روابط اجتماعی و در نتیجه به قهقرا رفتن اخلاق در جامعه می شود.
و در نهایت
بی گمان دوقطبی شدن جامعه معلول عوامل متعدد، پیچیده، ریشه دار و قدیمی است و گاه كنترل آن از دست ما خارج است اما آگاهی و هشیاری نسبت به این خطر، كمك می نماید تا در دام آن نیفتیم یا حداقل به سطحی از خودآگاهی نسبت به آن دست یابیم تا بفهمیم برخوردهای قهری و تند و تیز ما در مقابل حرف های جناح مقابل از همین دوقطبی شدن شرایط ریشه می گیرد.
حواسمان باشد كه دو قطبی می تواند درون زا یا برون زا باشد؛ بدین ترتیب كه یا درون جامعه توسط گروه های مختلف فكری ایجاد می شود یا دو قطبی از جانب نیروهای خارجی به جامعه تزریق می شود، پس واضح است كه عوامل داخلی و خارجی در بروز دو قطبی موثر است. در نتیجه كسانی كه دغدغه حفظ كیان كشور را دارند، باید از ترویج و دامن زدن به دوقطبی اجتناب كنند. از آنجائیكه همه ایرانی ها باید همه گروها آن سخن نغز شهریار را زمزمه كنند كه می اظهار داشت:
«معلق است به مویی جهان و بر سر آن
همه لجاج و لجوج و همه عناد و عنود
خود این قلوب پراكنده را بهم پیوند
صف نماز كن این جدال و جنود»