به گزارش مدل كودك «ˮپاییزبرگ ˮ میدان مشق به پهنه ای بزرگ با برگ كه انتهای تصویرش را پس زمینه ای خاكستری و دودآلود شكل داده، تبدیل گشته است. خزان یا برگ ریزان آمیخته با هوای آلوده، كه تصویرش با تصویر همیشگی فرق دارد. اما پا به این تصویر كه می گذارید تا تجربه محیطی را هضم كنید، میدان مشق با بوی گندی آمیخته به شما هجوم می آورد كه تصویر پیش گفته را لایه ای دیگر می افزاید و این نشانه محیطی خود دلالتی را بوجود می آورد.»
رضا دبیری نژاد – موزه دار و كنشگر اجتماعی – در یادداشتی كه در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است: «حالا میدان مشق دیگر آن میدان مشق سابق نیست بلكه باید به آن به مثابه یك اثر هنری نگاه كرد. وقتی از یك اثر به اصطلاح هنری صحبت می نماییم، هر كس حق دارد خوانش و برداشت خودش را داشته باشد.
حالا هنرجویان دانشگاه هنر از این قزاقخانه بیرون زده اند تا خارج از درس و نظام رسمی كاری بكنند كاری كه سه سال پیش با مشكل حتی برای یافتن برگ آغاز شد و ماموران میدان حاضر نشدند بگذارند برگ های میدان سر جایشان بمانند (البته امسال هم هر روز همان كار را كردند).
اثر هنری وقتی از قالب فضاهای رسمی گالری وار خارج می شود و در فضای عمومی و اجتماعی می آید و می خواهد حتی لقب هنر محیطی را به خود بگیرد بی تأثیر از فضای پیرامون یا پیرا اثر نیست. این گونه است كه افزوده هایی خارج از اراده هنرمند بر اثر و شكل گیری آن وارد می شود و اثر به حاصل جمعی مشترك تبدیل می شود كه خود برآمده از كار جامعه و هنرمند است.
حالا «پاییزبرگ میدان مشق» هم به تركیبی این چنین تبدیل گشته است، پهنه ای بزرگ با برگ كه انتهای تصویرش را پس زمینه ای خاكستری و دودآلود شكل داده است. حالا می توانید خزان یا برگ ریزان آمیخته با هوای آلوده را ببینید. این گونه است كه این تصویر خزان با تصویر همیشگی فرق دارد. اما پا به این تصویر كه می گذارید تا تجربه محیطی را هضم كنید، میدان مشق با بوی گندی آمیخته به شما هجوم می آورد كه تصویر پیش گفته را لایه ای دیگر می افزاید و این نشانه محیطی خود دلالتی را بوجود می آورد.
(اگرچه شهرداری مرحمت كرده است و برگ های پارك شهر را مدتی انباشته كرده تا در اثر هنری اهل دانشگاه هنر شریك شود اما ماموران به حكم وظیفه فقط رفع تكلیف كرده اند و به كیفیت این انباشت و انتقال توجهی نداشته اند و در نهایت با خود نشانه ای بر تابلو پاییزی میدان مشق افزوده اند و بویایی امكانی را به این هنری محیطی داده است تا معنایی دیگر افزوده شود.)
در لابه لای برگ ها را كه بگردی آشغال هایی هم به چشم می خورد.
حالا ما در میدانی تمثیلی و اكنونی از تاریخ كه پس زمینه آن آلوده و آغشته به بوی گند است قدم می زنیم و همه چیز آن قدر عادی است كه همه تلاش دارند از آن لذت ببرند و با هیجان و لبخند چیزی از حضور خود ثبت كنند.
در این پاییز برگ زده میدان تصویر كلی بیشتر از تجربه های كوچك هنرمندان تماشاچیان را می گیرد و این تصویر هر بار معنایی دارد. هنر همیشه انعكاس زمانه است و اگر هنر اجتماعی و محیطی باشد این انعكاس از درگاه های مختلف خویش را وارد می نماید.
پاییزبرگ امسال میدان مشق تجربه و انعكاسی بود از زمانه ای كه در آن هستیم، زمانه ای كه هر كدام خطی بر آن می كشیم و گوشه ای از آنرا اشغال می نماییم و هر كس از آن بهره خودش را می برد. یكی سلفی، یكی خلق اثر، یكی گزارش و من هم روایت خودم را.»